frizzy

/ˈfrɪzi//ˈfrɪzi/

معنی: چین دار، مجعد، فرفری، حاشیه دار، فردار
معانی دیگر: رجوع شود به: frizzly

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: frizzier, frizziest
مشتقات: frizzily (adv.), frizziness (n.)
• : تعریف: formed into or covered with small tight curls.
متضاد: straight

- frizzy hair
[ترجمه گوگل] موهای وز شده
[ترجمه ترگمان] مو فرفری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. My hair goes all frizzy if it gets rained on.
[ترجمه گوگل]اگر باران ببارد موهایم وز می شود
[ترجمه ترگمان]اگه بارون بیاد موهام فرفری میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some people have naturally frizzy hair.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد به طور طبیعی موهای وز دارند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم به طور طبیعی موهای مجعد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rain made my hair go frizzy.
[ترجمه گوگل]باران موهایم را وز کرد
[ترجمه ترگمان]باران باعث شد موهایم فرفری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Carol's hair had a slightly frizzy perm.
[ترجمه گوگل]موهای کارول کمی وز داشت
[ترجمه ترگمان]موهای کارول موهای فرفری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They're best for naturally dry,[sentence dictionary] curly and frizzy hair but can be used on chemically damaged hair too.
[ترجمه گوگل]آنها برای موهای مجعد و وز به طور طبیعی خشک، [فرهنگ جمله ها] بهترین هستند، اما می توانند روی موهای آسیب دیده شیمیایی نیز استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر خشک شدن طبیعی، [ فرهنگ لغت جمله ] مجعد و مجعد هستند اما می توانند به موهای آسیب دیده شیمیایی نیز مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mrs Marriot was an old woman with frizzy red hair and no teeth.
[ترجمه گوگل]خانم ماریوت پیرزنی بود با موهای قرمز وز و بدون دندان
[ترجمه ترگمان]خانم Marriot زن پیری بود با موهای مجعد و دندان های سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her mass of frizzy black hair was a woman's as well.
[ترجمه گوگل]انبوه موهای مشکی وز دار او نیز مال یک زن بود
[ترجمه ترگمان]انبوه موهای سیاه و مجعد او هم زن خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Frizzy - haired, friendless, neurotic a collector of comic books, Seth broke the mold on modern day protagonists.
[ترجمه گوگل]فریزی - ست با مو، بی دوست، روان رنجور و جمع آوری کننده کتاب های کمیک، قالب قهرمان های امروزی را شکست
[ترجمه ترگمان]سث آن ها را در روز امروزی و بدون دوست و بی کس و بی کس و تنها و بدون دوست و بی کس و تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If your hair is dry, frizzy unmanageable, maybe it's just hungry!
[ترجمه گوگل]اگر موهای شما خشک است، وز و غیر قابل کنترل است، شاید فقط گرسنه است!
[ترجمه ترگمان]اگه موهات خشک و رام شده باشه شاید خیلی گرسنه باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The splendour of her shoulders, her frizzy hair might have made him doubtful.
[ترجمه گوگل]زرق و برق شانه هایش، موهای وز شده اش شاید او را به شک انداخت
[ترجمه ترگمان]شکوه شانه هایش، موهای مجعد او ممکن بود او را به شک بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No more frizzy hair Why is my hair so FRIZZY and dry, coarse or brittle?
[ترجمه گوگل]دیگر موهای وز ندارد چرا موهای من اینقدر وز و خشک، درشت یا شکننده هستند؟
[ترجمه ترگمان]نه مو فرفری، چرا موهایم آن قدر خشک و خشک و خشک است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, image frizzy sets were taken as character space, and then the exact position was optimized by the 3 layer forward neural network algorithm.
[ترجمه گوگل]ابتدا مجموعه‌های فریز تصویر به عنوان فضای کاراکتر در نظر گرفته شد و سپس موقعیت دقیق توسط الگوریتم شبکه عصبی 3 لایه رو به جلو بهینه شد
[ترجمه ترگمان]ابتدا، مجموعه مجعد تصویر به عنوان فضای کاراکتر در نظر گرفته شدند، و سپس موقعیت دقیق با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی ۳ لایه بهینه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One was a junior doctor at a London hospital with pale skin and frizzy hair.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها یک پزشک جوان در بیمارستانی در لندن با پوست رنگ پریده و موهای وز بود
[ترجمه ترگمان]یکی از پزشکان جوان در بیمارستان لندن با پوستی رنگ پریده و موهای مجعد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was not chubby Eileen with the blue-veined legs, or black-skinned Blossom with the frizzy wire-wool hair.
[ترجمه گوگل]این آیلین چاق با پاهای رگ آبی یا شکوفه سیاه پوست با موهای پشمی پشمی وز نبود
[ترجمه ترگمان]ان وقت الین با آن پاهای آبی که با رگه های آبی تیره یا موهای سیاه پوشیده شده بود نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Q I have long, naturally curly hair which always seems to be dry and often goes frizzy.
[ترجمه گوگل]Q من موهای بلند و به طور طبیعی مجعد دارم که همیشه خشک به نظر می رسد و اغلب وز می شود
[ترجمه ترگمان]سوال: من موهای بلند و naturally دارم که همیشه خشک و مجعد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چین دار (صفت)
corrugated, frizzy, folded, wrinkled, plicate, frizzly, rugose

مجعد (صفت)
crisp, crispy, frizzy, frizzly, curly

فرفری (صفت)
crispy, frizzy, frizzly, curly, locky, kinky

حاشیه دار (صفت)
laciniate, frizzy, frizzly, fimbriate, fringy, limbed

فردار (صفت)
frizzy, frizzly

انگلیسی به انگلیسی

• curly, full of curls
frizzy hair has stiff, wiry curls.

پیشنهاد کاربران

بپرس