frizz

/frɪz//frɪz/

معنی: جعد و شکن گیسو، جلزوولز، فر زدن
معانی دیگر: (هنگام سرخ کردن خوراک) جلز ولز کردن، جلز وولز درموقع سر کردن غذا

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: frizzes, frizzing, frizzed
• : تعریف: of hair, to form or be formed into tight little curls or tufts.
اسم ( noun )
حالات: frizzes
مشتقات: frizzer (n.)
(1) تعریف: the state of being tightly curled or tufted.

(2) تعریف: one or several tight curls or tufts, as of hair.
مشابه: kink

جمله های نمونه

1. This mousse says it's designed to eliminate frizz and make hair glossy and easier to manage.
[ترجمه گوگل]این موس می گوید که برای از بین بردن موخوره و براق شدن موها و مدیریت آسان تر طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این mousse می گوید که برای حذف frizz طراحی شده است و موهای خود را براق و آسان تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Manic brushing will only cause frizz.
[ترجمه گوگل]مسواک زدن مانیک فقط باعث ایجاد موخوره می شود
[ترجمه ترگمان]مسواک زدن تنها باعث frizz می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And perms, our straight hair tortured into frizz for the Christmas or Easter gathering and the requisite smiling photograph.
[ترجمه گوگل]و موها، موهای صاف ما برای جشن کریسمس یا عید پاک و عکس خندان مورد نیاز شکنجه شده بودند
[ترجمه ترگمان]و بعد از آن، موهای صاف ما برای گردهمایی کریسمس یا عید پاک، برای گردهمایی کریسمس یا عید پاک مورد شکنجه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tame the frizz with advice from a professional hair stylist in this free video on how to get rid of frizz in curly hair.
[ترجمه گوگل]در این ویدیوی رایگان در مورد چگونگی خلاص شدن از شر موخوره در موهای مجعد، با توصیه یک آرایشگر حرفه ای مو را رام کنید
[ترجمه ترگمان]frizz را با توصیه از یک متخصص متخصص در این فیلم آزاد در مورد نحوه خلاص شدن از شر موهای مجعد در موهای مجعد روشن کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her hair was in a frizz.
[ترجمه گوگل]موهایش وز شده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش فر زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Result: Sleek and glossy hair with no frizz .
[ترجمه گوگل]نتیجه: موهایی براق و براق بدون وز
[ترجمه ترگمان]نتیجه: موها و موهای براق و براق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When drying hair, use a diffuser with prongs to give volume and height without frizz.
[ترجمه گوگل]هنگام خشک کردن موها، از یک دیفیوزر با شاخک استفاده کنید تا بدون وز کردن موها، حجم و بلندی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هنگام خشک کردن مو، از یک دیفیوزر با prongs برای دادن حجم و ارتفاع بدون frizz استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Beauty salons crimp and curl shining hair with a fall like silk into shapeless frizz.
[ترجمه گوگل]سالن‌های زیبایی موهای درخشان را با ریزش ابریشم به حالت وز و بی‌شکل فر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]محافل زیبایی که مثل ابریشم مچاله شده بودند و مثل ابریشم مچاله شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Senator Galore Nathan Gaylord Nelson from Wisconsin called for a huge protest against pollution and other frizz threats.
[ترجمه گوگل]سناتور گالور ناتان گیلورد نلسون از ویسکانسین خواستار اعتراض گسترده علیه آلودگی و سایر تهدیدات موخوره شد
[ترجمه ترگمان]Senator ناتان Nathan، سناتور Nelson، از ویسکانسین، خواستار اعتراضی شدید علیه آلودگی و دیگر تهدیدات frizz شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A number of great products can help you get rid of frizz in curly hair.
[ترجمه گوگل]تعدادی از محصولات عالی می توانند به شما کمک کنند تا از شر موخوره در موهای مجعد خلاص شوید
[ترجمه ترگمان]تعدادی از محصولات عالی می توانند به شما کمک کنند از شر frizz در موهای مجعد خلاص شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But I also had another friend whose hair was originally wavy, had a wonderful time with straightened and frizz -free hair for eight months.
[ترجمه گوگل]اما من دوست دیگری هم داشتم که موهایش در اصل موجدار بود و به مدت هشت ماه با موهای صاف و بدون وز خوش گذراند
[ترجمه ترگمان]اما یک دوست دیگر هم داشتم که موهایش در ابتدا موج دار بود، زمان فوق العاده ای با صاف و صاف کردن مو به مدت هشت ماه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her hair was caught all to one side in a great bloom of frizz.
[ترجمه گوگل]موهای او به یک طرف در شکوفه‌های وز شده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش را به یک طرف در یک طرف جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Treatment for chemically, straightened hair. Nourishes and improves manageability of damaged chemically straightened hair, prevents frizz and makes hair silk and shine.
[ترجمه گوگل]درمان برای موهای صاف و شیمیایی تغذیه و کنترل پذیری موهای صاف شده شیمیایی آسیب دیده را بهبود می بخشد، از موخوره جلوگیری می کند و باعث ابریشم و درخشندگی مو می شود
[ترجمه ترگمان]درمان به طور شیمیایی، جنس صاف شده Nourishes و تقویت manageability به دست آوردن موهای راست شده به صورت شیمیایی، از frizz جلوگیری کرده و باعث می شود که مو و ابریشم مو ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جعد و شکن گیسو (اسم)
frizz

جلزوولز (اسم)
frizzle, frizz

فر زدن (فعل)
frizzle, spin, frizz

انگلیسی به انگلیسی

• small curl of hair; hair that has been formed into small tight curls; curly hair
form the hair into small tight curls
if you frizz your hair, you brush or perm it so that it has a lot of stiff, wiry curls.
a frizz of hair has a lot of stiff, wiry curls.

پیشنهاد کاربران

بپرس