fritter away


معنی: تلف کردن

مترادف ها

تلف کردن (فعل)
lose, depredate, squander, fritter away, misspend

پیشنهاد کاربران

When someone fritters away their time or resources, they are using them in a careless or unproductive manner, often on activities that do not contribute to their goals or responsibilities.
وقت یا منابع خود را تلف کردن، از آنها به شیوه ای بی دقت یا بی نتیجه استفاده کردن،
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای فعالیت هایی که به اهداف یا مسئولیت های کسی کمک نمی کند.
مثال؛
I frittered away the whole afternoon browsing social media instead of working on my project.
A parent might say, “Don’t fritter away your allowance on unnecessary things. ”
A coworker might complain, “Our boss is frittering away company resources on unnecessary expenses. ”

تلف کردن
مایه را خایه کردن ؛ یعنی همه سرمایه را تلف کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به امثال و حکم شود.
هدر دادن پول یا زمان

بپرس