صفت ( adjective )
مشتقات: frightfully (adv.), frightfulness (n.)
مشتقات: frightfully (adv.), frightfulness (n.)
• (1) تعریف: terrible or frightening.
• مشابه: dire, dread, dreadful, ghastly, gruesome, horrendous, macabre
• مشابه: dire, dread, dreadful, ghastly, gruesome, horrendous, macabre
- Her husband has a frightful temper.
[ترجمه گوگل] شوهرش خلق و خوی ترسناکی دارد
[ترجمه ترگمان] شوهرش اوقاتش تلخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شوهرش اوقاتش تلخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Out of the lake came a frightful monster.
[ترجمه گوگل] یک هیولای ترسناک از دریاچه بیرون آمد
[ترجمه ترگمان] بیرون دریاچه یک هیولای وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیرون دریاچه یک هیولای وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: shocking or awful.
• مشابه: appalling, ghastly, gruesome, horrendous, horrible, lurid, monstrous
• مشابه: appalling, ghastly, gruesome, horrendous, horrible, lurid, monstrous
- The surgeon had once made the frightful mistake of operating on the wrong leg.
[ترجمه گوگل] جراح یک بار مرتکب اشتباه وحشتناکی شده بود که پای اشتباهی را جراحی کرد
[ترجمه ترگمان] جراح یک بار اشتباه وحشتناکی کرده بود که روی پای اشتباهی عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جراح یک بار اشتباه وحشتناکی کرده بود که روی پای اشتباهی عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There has been a frightful rise in the price of heating oil.
[ترجمه گوگل] افزایش وحشتناکی در قیمت نفت گرمایش رخ داده است
[ترجمه ترگمان] افزایش وحشتناکی در قیمت نفت گرمایشی وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] افزایش وحشتناکی در قیمت نفت گرمایشی وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید