frightening

/ˈfrɑɪt.ən.ɪŋ//ˈfrɑɪt.ən.ɪŋ/

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing or capable of causing fright or anxiety; scary; fearsome.
مترادف: disturbing, fearsome, scary, worrisome
متضاد: comforting, soothing
مشابه: dreadful, horrifying, terrifying

- The tiger can be a frightening creature.
[ترجمه Ah] ببر می تواند موجودی وحشتناک باشد
|
[ترجمه ه] ببر می تواند یک موجود خطرناک باشد
|
[ترجمه ترجمه ل] ببر می تواند که یک موجود ترسناک باشد
|
[ترجمه گوگل] ببر می تواند موجودی ترسناک باشد
[ترجمه ترگمان] ببر می تونه یه موجود ترسناک باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The robbery was a frightening experience for all the bank employees.
[ترجمه Mobina] این سرقت برای همه کارمندان بانک ، تجربه ترسناک بود.
|
[ترجمه گوگل] سرقت برای همه کارمندان بانک تجربه ترسناکی بود
[ترجمه ترگمان] این سرقت یک تجربه وحشتناک برای تمام کارمندان بانک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The idea of these extremists coming into power is frightening to me.
[ترجمه گوگل] ایده به قدرت رسیدن این افراط گرایان برای من ترسناک است
[ترجمه ترگمان] ایده این افراط گرایانی که به قدرت می رسند، برای من ترسناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a frightening scene that curdles the blood
منظره ی ترسناکی که خون انسان را منجمد می کند

2. The fishermen said the company's seismic survey was frightening away fish.
[ترجمه گوگل]ماهیگیران گفتند که بررسی لرزه نگاری این شرکت باعث وحشت ماهی ها شده است
[ترجمه ترگمان]ماهیگیران اظهار داشتند که بررسی لرزه نگاری شرکت، ماهی را به وحشت انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The situation was getting quite frightening.
[ترجمه گوگل]وضعیت کاملاً ترسناک می شد
[ترجمه ترگمان]اوضاع کام لا ترسناک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was a very frightening experience and they were very courageous.
[ترجمه گوگل]این یک تجربه بسیار ترسناک بود و آنها بسیار شجاع بودند
[ترجمه ترگمان]تجربه ای بسیار ترسناک بود و آن ها بسیار شجاع بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Failure is never quite so frightening as regret.
[ترجمه گوگل]شکست هرگز به اندازه پشیمانی ترسناک نیست
[ترجمه ترگمان]شکست هرگز به اندازه پشیمانی وحشتناک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't stand so near the edge! You're frightening me.
[ترجمه گوگل]اینقدر نزدیک لبه نایستید! داری منو میترسونی
[ترجمه ترگمان]این قدر نزدیک لبه نباش! تو منو میترسونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I had a frightening encounter with a poisonous snake.
[ترجمه گوگل]برخورد ترسناکی با یک مار سمی داشتم
[ترجمه ترگمان]با یک مار سمی مواجه شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The intensity of the hurricane was frightening.
[ترجمه گوگل]شدت طوفان ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]شدت طوفان وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The speed of the car was frightening.
[ترجمه گوگل]سرعت ماشین ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]سرعت ماشین ترسناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Frightening cruelties were inflicted on child factory workers well into the 19th century.
[ترجمه گوگل]تا قرن نوزدهم ظلم های وحشتناکی بر کودکان کارگران کارخانه اعمال شد
[ترجمه ترگمان]cruelties Frightening به کارگران کارخانه بچه در قرن ۱۹ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Going into hospital can be very frightening for a child.
[ترجمه زهرا] رفتن به بیمارستان برای بچه خیلی ترسناک است
|
[ترجمه گوگل]رفتن به بیمارستان می تواند برای یک کودک بسیار ترسناک باشد
[ترجمه ترگمان]رفتن به بیمارستان می تواند برای یک کودک بسیار ترسناک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The high level of crime is frightening away tourists.
[ترجمه گوگل]سطح بالای جرم و جنایت گردشگران را به وحشت انداخته است
[ترجمه ترگمان]سطح بالای جرم گردشگران را می ترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The jet zoomed low over the houses, frightening everyone.
[ترجمه گوگل]جت از روی خانه ها کم می کرد و همه را می ترساند
[ترجمه ترگمان]هواپیما از فراز خانه ها پایین می آمد و همه را می ترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was all very frightening to a small boy.
[ترجمه گوگل]همه چیز برای یک پسر کوچک بسیار ترسناک بود
[ترجمه ترگمان]برای یک پسر کوچک همه چیز وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's frightening to think it could happen again.
[ترجمه آیلا] ترساندن دیگران برای آنها بیان کن، بدان
|
[ترجمه گوگل]این ترسناک است که فکر کنید ممکن است دوباره اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]ترسناک است که فکر کنیم دوباره اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• scary, terrifying
something that is frightening makes you feel afraid or worried.

پیشنهاد کاربران

ترس اور. ترسناک. وحشت انگیز. هولناک
مثال:
frightening shadows.
سایه های ترسناک و وحشت انگیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : frighten
✅️ اسم ( noun ) : fright
✅️ صفت ( adjective ) : frightening / frightful / frightened
✅️ قید ( adverb ) : frighteningly / frightfully
ترسناک - ناخوشایند - وحشتناک
هراسناک
وحشت انگیز
وحشتناک
مهیب ترسناک وحشت ناک پر ختر ناهنجار
English
Scary very bad
وحشتناک. شوم. پلید
ترسناک یا وحشتناک
معمولا در جملات به معنی ترس است.
terrible
ترس آور - هراس آور
ترسناک - وحشتناک
ترسناک مترادف scary
خطرناک. ترسناک
وحشتناک ، ترسناک. .
Scary
ترسناک
وحشتناک
به معنای
scary
وحشتناک
ترسناک
گاهی هم فریب دهنده
ترسناک
ترسناک

Scard or dangerous
ترسناک .
وحشتناک ، scary
خطرناک و ترسناک
وحشتناک ، ترسناک
ترسناک ، وحشتناک
so scary
scary
ترسناک
مهیب
Scary, Terrifying
scary - ترسناک
ترسناک
وحشتناک
scary
فریب دهنده
نادرست. گمراه کننده. هم معنی sinister میباشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس