• pot used for frying; chicken intended for frying, food intended for frying
پیشنهاد کاربران
این کلمه دارای دو تعریف در دیکشنری است. معنی اول در این صفحه ذکر شده است و آنچه در زیر همراه با مثال می آید، تعریف یا معنای دوم است: Fryer OR frier /ˈfraɪər/ ( n ) – meaning: a young chicken suitable for frying ... [مشاهده متن کامل]
جوجه مرغ مناسب برای سرخ کردن. Example 👇 EMMA: I had a fryer in here all ready to go. I killed it and dressed it and everything! ELLA: It’s not in there all we got is bacon and bread. EMMA: I just stuck it in here yesterday, Ma! you didn’t use it, did you? ELLA: Why would i use it? EMMA: For soup or something. *Curse of the Starving Class - a play by Sam Shepard ) اِما: من اینجا یه جوجه مرغ آماده داشتم. کشتمش و روش سس ریختم و همه جوره آماده اش کردم! اِلا: اینجا که نیست، فقط گوشت خوک و نون داریم. اِما: مامان، همین دیروز گذاشتمش اینجا! ازش استفاده نکردی، نه؟ اِلا: چرا باید ازش استفاده کنم؟ اِما: برای سوپ یا یه همچین چیزی. * گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه # نفرین طبقه گرسنه، # اثر سام شپرد، ۱۹۷۴ تجدید چاپ، ۲۰۰۴ ( ص ۷، نسخه چاپی )