fridays

/ˈfraɪdeɪz//ˈfraɪdeɪz/

هر جمعه، جمعه ها، جمعهها i go there fridays جمعهها آنجا می روم

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: on Fridays; each Friday; every Friday.

جمله های نمونه

1. on fridays all the family gathered in the karaj garden
جمعه ها همه ی خویشاوندان در باغ کرج دور هم جمع می شدند.

2. i go there fridays
جمعه ها آنجا می روم.

3. among us, getting together on fridays had become a family institution
در میان ما گردهمایی روز جمعه یک سنت خانوادگی شده بود.

4. the karaj road becomes congested on fridays
جمعه ها راه کرج شلوغ می شود.

5. . . . will bring to school a truant child on fridays
. . . جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

6. In many offices, people dress down on Fridays.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از ادارات، مردم در روزهای جمعه لباس های خود را می پوشند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از ادارات، مردم روزه ای جمعه لباس می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm usually here on Mondays and Fridays.
[ترجمه گوگل]من معمولا دوشنبه ها و جمعه ها اینجا هستم
[ترجمه ترگمان]من معمولا روزه ای دوشنبه و جمعه اینجا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She holds her surgery on Fridays at 6 pm.
[ترجمه گوگل]او عمل جراحی خود را جمعه ها ساعت 6 بعد از ظهر انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او در ساعت ۶ بعد از ظهر در ساعت ۶ بعد از ظهر عمل جراحی اش را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The series goes out at 30pm, Fridays, on Channel
[ترجمه گوگل]این سریال جمعه ها ساعت 30 بعد از ظهر روی آنتن کانال می رود
[ترجمه ترگمان]این مجموعه در ساعت ۳۰ بعد از ظهر، جمعه ها، در کانال پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wages are paid on Fridays.
[ترجمه گوگل]روز جمعه حقوق پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]دست مزد در روزه ای جمعه پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I like to leave work early on Fridays so I can get a jump on the traffic.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم جمعه ها زود کار را ترک کنم تا بتوانم از ترافیک پرش کنم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم در روزه ای جمعه کار را ترک کنم تا بتوانم روی ترافیک بپرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I let the kids stay up late on Fridays.
[ترجمه گوگل]به بچه ها اجازه دادم جمعه ها تا دیروقت بیدار بمانند
[ترجمه ترگمان]من به بچه ها اجازه دادم تا دیروقت در روزه ای جمعه بیدار بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The shop's open till nine o'clock on Fridays.
[ترجمه گوگل]جمعه ها مغازه تا ساعت نه باز است
[ترجمه ترگمان]مغازه تا ساعت نه باز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We get paid weekly on Fridays.
[ترجمه گوگل]جمعه ها هفتگی حقوق می گیریم
[ترجمه ترگمان]ما در روزه ای جمعه هر هفته حقوق می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What time do you punch out on Fridays?
[ترجمه گوگل]جمعه ها ساعت چند بیرون میزنی؟
[ترجمه ترگمان]چه ساعتی در جمعه اکران خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She always skives off early on Fridays.
[ترجمه گوگل]او همیشه جمعه‌ها زود می‌رود
[ترجمه ترگمان]او همیشه روزه ای جمعه را ترک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• on fridays, every friday, each friday

پیشنهاد کاربران

بپرس