frictional unemployment

جمله های نمونه

1. Frictional unemployment is the temporary unemployment caused by the time it takes people to find new jobs.
[ترجمه گوگل]بیکاری اصطکاکی بیکاری موقتی است که به دلیل زمان لازم برای یافتن شغل جدید توسط افراد ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]بیکاری Frictional بیکاری موقتی است که در آن زمان برای یافتن شغل جدید به مردم نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Frictional Unemployment - A type of unemployment which an individual is between jobs.
[ترجمه گوگل]بیکاری اصطکاکی - نوعی از بیکاری که یک فرد در بین مشاغل قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]Frictional بیکاری - نوعی از بیکاری که یک فرد بین مشاغل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Frictional Unemployment - A type of unemployment in which an individual is between jobs.
[ترجمه گوگل]بیکاری اصطکاکی - نوعی بیکاری که در آن یک فرد در بین مشاغل قرار دارد
[ترجمه ترگمان]Frictional بیکاری - نوعی از بیکاری که در آن یک فرد بین مشاغل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Frictional unemployment is unemployment resulting from short – run job – matching problems and is usually of relatively short duration.
[ترجمه گوگل]بیکاری اصطکاکی بیکاری ناشی از مشکلات تطابق شغلی کوتاه مدت است و معمولاً مدت زمان نسبتاً کوتاهی دارد
[ترجمه ترگمان]بیکاری Frictional بیکاری ناشی از مشکلات مربوط به کار کوتاه مدت است و معمولا مدت زمان نسبتا کوتاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are three types of graduate unemployment: structural unemployment, frictional unemployment and voluntary unemployment.
[ترجمه گوگل]سه نوع بیکاری فارغ التحصیلان وجود دارد: بیکاری ساختاری، بیکاری اصطکاکی و بیکاری داوطلبانه
[ترجمه ترگمان]سه نوع بیکاری فارغ التحصیلان وجود دارد: بیکاری ساختاری، بیکاری اصطکاکی و بیکاری داوطلبانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When people capable of working are unable to find work. There are two main types of unemployment. Frictional unemployment is the . . .
[ترجمه گوگل]وقتی افراد توانمند کار نمی توانند کار پیدا کنند دو نوع اصلی بیکاری وجود دارد بیکاری اصطکاکی است
[ترجمه ترگمان]وقتی افرادی که قادر به کار کردن نیستند قادر به یافتن کار نیستند دو نوع اصلی بیکاری وجود دارد بدون نرخ بیکاری، نرخ بیکاری برابر است با …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thirdly, the existence of the information transmit failure makes frictional unemployment among the under graduates.
[ترجمه گوگل]ثالثاً وجود نارسایی انتقال اطلاعات باعث بیکاری اصطکاکی در بین فارغ التحصیلان می شود
[ترجمه ترگمان]سوم، وجود اطلاعات انتقال اطلاعات باعث بیکاری اصطکاکی در بین فارغ التحصیلان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (economics) temporary unemployment resulting from regular turnover of labor (people moving homes, changing careers, etc.)

پیشنهاد کاربران

frictional unemployment ( اقتصاد )
واژه مصوب: بیکاری اصطکاکی
تعریف: بیکاری موقت ناشی از عملکرد ناقص بازار کار که عرضة مشاغل در آن با تمایل شغلی کارگران انطباق ندارد

بپرس