fricative

/ˈfrɪkətɪv//ˈfrɪkətɪv/

معنی: بتلفظدرآمده، اصطکاکی، حرفی که بااصطکاک نفس ادا گردد
معانی دیگر: (آوا شناسی) سایشی، سایشی، تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: in phonetics, pronounced with a rush of air through a narrow slit or passage formed within the mouth.
اسم ( noun )
• : تعریف: a fricative consonant, such as "f," "v," or "s".

جمله های نمونه

1. Notice that of the plosives and fricatives there is one voiceless set and one voiced set.
[ترجمه گوگل]توجه کنید که از مواد منفجره و اصطکاکی یک مجموعه بدون صدا و یک مجموعه صدادار وجود دارد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که از plosives و fricatives یک مجموعه بی صدا و یک مجموعه ابراز شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. D voiceless fricative or any voiced consonant not immediately followed by a voiceless segment.
[ترجمه گوگل]D اصطکاکی بی صدا یا هر صامتی که فوراً با یک قطعه بی صدا دنبال نمی شود
[ترجمه ترگمان]بی صدا بی صدا و یا هر گونه consonant صوتی که بلافاصله با یک بخش خاموش دنبال نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Loss of the velar fricative is a change that was finally adopted in near-standard vernaculars and formal styles.
[ترجمه گوگل]از دست دادن اصطکاکی ولار تغییری است که در نهایت در زبان های محلی و سبک های رسمی تقریباً استاندارد پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]لرد لاس of یک تغییر است که در نهایت در مدل های standard و سبک های سنتی پذیرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A voiceless blade - alveolar fricative.
[ترجمه گوگل]یک تیغه بدون صدا - اصطکاک آلوئولی
[ترجمه ترگمان] یه حفره blade alveolar دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Noisy fricative or explosive sounds are absent or hardly perceptible.
[ترجمه گوگل]صداهای اصطکاکی یا انفجاری پر سر و صدا وجود ندارند یا به سختی قابل درک هستند
[ترجمه ترگمان]fricative پر سر و صدا یا صدای انفجاری که به زحمت قابل تشخیص نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Models of Stop, Nasal, and Fricative Consonant Production.
[ترجمه گوگل]مدل های تولید همخوان استاپ، بینی و اصطکاکی
[ترجمه ترگمان]مدل هایی از توقف، استخوان بینی و تولید Consonant Consonant
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The uvular r's of French and the fricative, glottal ch's of German (and Scots) are essential to one's imagination of these languages and their speakers.
[ترجمه گوگل]r's uvular فرانسوی و ch'های اصطکاکی و گلوتال آلمانی (و اسکاتلندی) برای تصور فرد از این زبانها و گویشوران آنها ضروری است
[ترجمه ترگمان]The (s)فرانسوی و the، glottal ch آلمانی (و اسکاتلندی ها)برای تصور یک از این زبان ها و speakers ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A voiceless palatal fricative.
[ترجمه گوگل]اصطکاکی کامی بی صدا
[ترجمه ترگمان] یه هواپیمای بدون خاموش سازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A voiceless velar fricative.
[ترجمه گوگل]اصطکاکی ولار بی صدا
[ترجمه ترگمان] \"A velar\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results The common physical signs were tenderness in knee, positive grinding test of patella, McMurray sign, fricative, muscular atrophy of quadriceps femoris, and stretch or flexion limitation.
[ترجمه گوگل]یافته ها: علائم فیزیکی رایج عبارت بودند از: حساسیت در زانو، تست ساییدن مثبت کشکک، علامت مک موری، اصطکاک، آتروفی عضلانی عضله چهار سر ران، و محدودیت کشش یا خم شدن
[ترجمه ترگمان]نتایج علایم فیزیکی متداول، مهربانی در زانو، تست grinding مثبت of، علامت McMurray، fricative، atrophy عضلانی of femoris و یا محدودیت flexion بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Affricate: A complex speech sound consisting of a stop consonant followed by a fricative; for example, the initial sounds of child and joy.
[ترجمه گوگل]Affricate: صدای گفتاری پیچیده ای متشکل از یک همخوان توقف و به دنبال آن یک صدای اصطکاکی به عنوان مثال، صداهای اولیه کودک و شادی
[ترجمه ترگمان]Affricate: یک صدای گفتاری پیچیده متشکل از یک consonant متوقف شده و پس از آن یک fricative، به عنوان مثال، صدای اولیه کودک و شادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If in English pronunciation's short vowel, consonant cluster, by the fricative, the affricate conclusion syllable and so on do not have in Chinese.
[ترجمه گوگل]اگر در تلفظ انگلیسی مصوت کوتاه، خوشه همخوان، با اصطکاکی، هجای نتیجه گیری افریکات و غیره در چینی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اگر در زبان انگلیسی حروف صدادار، مصوت کوتاه، تدوین شده توسط the، هجای نتیجه گیری affricate و غیره در زبان چینی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How to pronounce the voiceless sound, the voiced sound, the hard and soft sound, fricative and sound group with consonant is difficult for Chinese students.
[ترجمه گوگل]نحوه تلفظ صدای بی صدا، صدای صوت، صدای سخت و نرم، گروه اصطکاکی و صدا با همخوان برای دانش آموزان چینی دشوار است
[ترجمه ترگمان]چگونه صدای خاموشی را تلفظ کند، صدای رسا، صدای خشن و نرم، fricative و گروه صدای هماهنگ با هماهنگ کردن برای دانش آموزان چینی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hard plastics, hard rubbers, aluminum, tin, copper soft steel, synthetic resins, fricative materials, etc.
[ترجمه گوگل]پلاستیک های سخت، لاستیک های سخت، آلومینیوم، قلع، فولاد نرم مس، رزین های مصنوعی، مواد اصطکاکی و غیره
[ترجمه ترگمان]پلاستیک سخت، لاستیک های زمخت، آلومینیوم، قلع، قلع، فولاد نرم مس، چسب ترکیبی، مواد fricative و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بتلفظدرآمده (صفت)
fricative, spirant

اصطکاکی (صفت)
fricative, spirant, frictional

حرفی که با اصطکاک نفس ادا گردد (صفت)
fricative, spirant

انگلیسی به انگلیسی

• consonant whose sound is made by forcing air through a narrow space (phonetics)
(phonetics) made by forcing air through a narrow space (about a speech sound)

پیشنهاد کاربران

fricative ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: سایشی
تعریف: همخوانی که در نتیجۀ تنگی در نقطه‏ای از مجرای گفتار، با سایش تولید شود

بپرس