freudian

/ˈfruːdiən//ˈfroɪdɪən/

معنی: وابسته به نظریات زیگموند فروید
معانی دیگر: فرویدی (مطابق با تئوری های فروید)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to Freud or to his psychoanalytic theories or practices.
اسم ( noun )
مشتقات: Freudianism (n.)
• : تعریف: one who subscribes to Freud's theories or uses Freud's methods of psychoanalysis.

جمله های نمونه

1. Freudian theory has had a great influence on psychology.
[ترجمه گوگل]نظریه فروید تأثیر زیادی بر روانشناسی داشته است
[ترجمه ترگمان]نظریه فرویدی تاثیر زیادی بر روی روانشناسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Freudian theory about daughters falling in love with their father has little evidence to support it.
[ترجمه گوگل]تئوری فرویدی در مورد عاشق شدن دختران به پدرشان شواهد کمی برای تأیید آن دارد
[ترجمه ترگمان]نظریه فرویدی درباره دخترانی که عاشق پدرشان می شوند، مدرک کمی برای حمایت از آن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most intelligent people who have not accepted Freudian indoctrination will ask him to tell that to the Marines.
[ترجمه گوگل]اکثر افراد باهوشی که تلقینات فرویدی را نپذیرفته اند از او می خواهند که این را به تفنگداران دریایی بگوید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد باهوشی که indoctrination فرویدی را پذیرفته اند، از او می خواهند که این موضوع را به نیروی دریایی بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thus Freudian theory is regarded as a personality theory.
[ترجمه گوگل]بنابراین نظریه فروید به عنوان یک نظریه شخصیت در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین نظریه فرویدی به عنوان یک نظریه شخصیت در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the Freudian maxim holds true: Laughter is just an expression of fear.
[ترجمه گوگل]اما اصل فرویدی صادق است: خنده فقط بیان ترس است
[ترجمه ترگمان]اما اصل فروید درست می گوید: خنده فقط یک حالت ترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Slips of the tongue, especially those of the Freudian variety, are no crime.
[ترجمه گوگل]لغزش های زبان، به ویژه لغزش های فرویدی، جرم نیست
[ترجمه ترگمان]Slips زبان، به خصوص انواع مختلف فرویدی، هیچ گناهی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the name of Freudian nurture theories, gays were once treated with aversion therapy-electric shocks and emetics accompanied by homoerotic images.
[ترجمه گوگل]به نام تئوری‌های فرویدی پرورش، همجنس‌گرایان زمانی با بیزاری درمانی- شوک‌های الکتریکی و استفراغ همراه با تصاویر هوموروتیک درمان می‌شدند
[ترجمه ترگمان]در نام نظریات پرورش فروید، همجنس گرایان زمانی با therapy درمانی - شوک الکتریکی و emetics همراه با تصاویر homoerotic درمان می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was clearly influenced by a reading of Freudian psychoanalytic writings in attempts at historical reconstructions of cultural stages in anthropology.
[ترجمه گوگل]او به وضوح تحت تأثیر خوانش نوشته های روانکاوانه فرویدی در تلاش برای بازسازی تاریخی مراحل فرهنگی در انسان شناسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او به وضوح تحت تاثیر خواندن نوشته های روان کاوی فرویدی در تلاش برای بازسازی تاریخی مراحل فرهنگی در انسان شناسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is never very apparent what Freudian claims are based on, though they are widely accepted in our culture.
[ترجمه گوگل]هرگز چندان آشکار نیست که ادعاهای فرویدی بر چه مبنایی استوار است، اگرچه در فرهنگ ما به طور گسترده پذیرفته شده است
[ترجمه ترگمان]هرگز واضح نیست که ادعاهای فرویدی خیلی مبتنی بر هستند، هر چند که آن ها به طور گسترده در فرهنگ ما پذیرفته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the Freudian model it is the repression and sublimation of homosexual desire that helps secure identity and social organization.
[ترجمه گوگل]در مدل فرویدی، سرکوب و تعالی میل همجنس‌بازی است که به امنیت هویت و سازمان اجتماعی کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]در مدل فرویدی، این سرکوب و تبدیل تمایلات همجنس گرا است که به حفظ هویت و سازمان اجتماعی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is the home of that most Freudian of plants, the coco-de-mer.
[ترجمه گوگل]این مکان خانه گیاهان فرویدی ترین، کوکودمر است
[ترجمه ترگمان]اون خانه ای است که بیشتر فرویدی گیاهان، the - de
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I shall leave Freudian interpretations to the reader.
[ترجمه گوگل]تفاسیر فرویدی را به خواننده واگذار می کنم
[ترجمه ترگمان]تفاسیر فرویدی رو به خواننده واگذار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most of these have an almost Freudian fixation on food and cleanliness.
[ترجمه گوگل]اکثر اینها یک تثبیت تقریباً فرویدی به غذا و تمیزی دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر این ها تقریبا به نوعی تثبیت فرویدی بر روی غذا و تمیزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Freudian teaching interprets this as heavily repressed feelings of hostility towards her family.
[ترجمه گوگل]آموزه های فرویدی این را به عنوان احساسات سرکوب شده خصومت نسبت به خانواده او تعبیر می کند
[ترجمه ترگمان]تدریس فرویدی این را به عنوان احساسات سرکوب گرانه نسبت به خانواده اش تفسیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At this point the story abounds in Freudian symbolism.
[ترجمه گوگل]در این مرحله داستان در نمادگرایی فرویدی فراوان است
[ترجمه ترگمان]در این نقطه، این داستان مملو از نمادگرایی فرویدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به نظریات زیگموند فروید (صفت)
freudian

انگلیسی به انگلیسی

• advocate of freudian doctrines
of freud or his doctrines
freudian means relating to the ideas and methods of the psychiatrist sigmund freud, especially to his ideas about people's subconscious sexual feelings.

پیشنهاد کاربران

فرویدی ( صفت ) : قابل درک از نظر نظریه های فروید، به ویژه با توجه به تمایلات جنسی انسان ■ ( اسم ) : کسی که تحت تأثیر نظریه ها یا روش های روانکاوی فروید است یا از او پیروی می کند.

بپرس