1. freshly arrived from europe
تازه از فرنگ آمده
2. freshly baked bread
نان تازه (از تنور درآمده)
3. freshly picked lettuce
کاهویی که تازه برداشت شده است
4. a freshly painted room
اتاقی که به تازگی رنگ شده است.
5. my freshly furbished bedroom
اتاق خواب من که تازه تعمیر شده است
6. Just wait a minute. You know a freshly baked cake doesn't cut easily.
[ترجمه گوگل]فقط یک دقیقه صبر کنید می دانید کیک تازه پخته شده به راحتی بریده نمی شود
[ترجمه ترگمان] فقط یه دقیقه صبر کن تو می دانی که یک کیک تازه پخته به آسانی قطع نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فقط یه دقیقه صبر کن تو می دانی که یک کیک تازه پخته به آسانی قطع نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Life is like freshly fallen snow. Be careful where you walk because every step will show.
[ترجمه گوگل]زندگی مثل برف تازه باریده شده است مراقب باشید کجا راه می روید زیرا هر قدم خود را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل برف تازه افتاده است مراقب باشید که کجا می روید چون هر قدم به شما نشان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی مثل برف تازه افتاده است مراقب باشید که کجا می روید چون هر قدم به شما نشان خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Freshly baked apple pie makes a tasty dessert.
[ترجمه گوگل]پای سیب تازه پخته شده یک دسر خوشمزه درست می کند
[ترجمه ترگمان]پای سیب پخته یک دسر خوش مزه درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پای سیب پخته یک دسر خوش مزه درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The freshly harvested hay was taken into the big hay barn.
[ترجمه گوگل]یونجه تازه برداشت شده به انبار یونجه بزرگ برده شد
[ترجمه ترگمان]یونجه تازه درو شده در طویله بزرگ انبار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یونجه تازه درو شده در طویله بزرگ انبار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A freshly baked cake doesn't cut easily.
[ترجمه گوگل]کیک تازه پخته شده به راحتی بریده نمی شود
[ترجمه ترگمان]کیک تازه پخته شده به راحتی بریده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کیک تازه پخته شده به راحتی بریده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A delicious smell of freshly baked bread wafted across the garden.
[ترجمه گوگل]بوی خوش نان تازه پخته شده در باغ پیچید
[ترجمه ترگمان]بوی خوش نان تازه در باغ به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوی خوش نان تازه در باغ به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Instant coffee just doesn't compare with freshly ground coffee.
[ترجمه گوگل]قهوه فوری با قهوه تازه آسیاب شده مقایسه نمی شود
[ترجمه ترگمان]قهوه فوری با قهوه تازه پایه قابل مقایسه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قهوه فوری با قهوه تازه پایه قابل مقایسه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That smell of freshly baked bread carries me back!
[ترجمه گوگل]بوی نان تازه پخته مرا دوباره می برد!
[ترجمه ترگمان]بوی نون ذرت تازه منو پس می ده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوی نون ذرت تازه منو پس می ده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Add some freshly milled black pepper.
[ترجمه گوگل]مقداری فلفل سیاه تازه آسیاب شده اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]کمی فلفل سیاه تازه به آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کمی فلفل سیاه تازه به آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. His trousers have been freshly washed and ironed.
[ترجمه گوگل]شلوارش تازه شسته و اتو شده است
[ترجمه ترگمان]شلوارش تازه شسته شده و اتو شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شلوارش تازه شسته شده و اتو شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The smell of freshly baked bread filled the room.
[ترجمه گوگل]بوی نان تازه پخته شده اتاق را پر کرده بود
[ترجمه ترگمان]بوی نان تازه، اتاق را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوی نان تازه، اتاق را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She had had her hair freshly washed and styled.
[ترجمه گوگل]موهایش را تازه شسته و حالت داده بود
[ترجمه ترگمان]موهایش را تازه شسته و شسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موهایش را تازه شسته و شسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید