fresh water


معنی: وابسته به اب شیرین
معانی دیگر: اب خنک، اب شیرین، وابسته به یا زیست کننده در آب شیرین، آب شیرین زی، (نا خدا و ناوی) دارای تجربه ی ناوبری فقط در آب های شیرین (در یاچه هاو رودها)، ناشی، کم تجربه، تازه کار، نا ماهر، وابسته به جاهای دور از دریا، پس کرانه ای، بری، دور افتاده و ناشناخته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or living in fresh, unsalted water.

- a freshwater pond
[ترجمه گوگل] یک حوض آب شیرین
[ترجمه ترگمان] یک استخر آب شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: used to living or operating in fresh water or inland bodies of water only.

جمله های نمونه

1. a freshwater fish
ماهی آب شیرین

2. a freshwater sailor
ملوان آب شیرین

3. a freshwater lake
دریاچه ی آب شیرین

4. Both sea fishing and fresh water angling are available in the locality.
[ترجمه گوگل]هم ماهیگیری دریایی و هم ماهیگیری در آب شیرین در این منطقه موجود است
[ترجمه ترگمان]هر دو ماهیگیری دریایی و آب تازه در محل موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We drained the pond and filled it with fresh water.
[ترجمه گوگل]آب حوض را خالی کردیم و با آب شیرین پر کردیم
[ترجمه ترگمان]استخر را خالی کردیم و آن را با آب تازه پر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She filled the bucket with fresh water.
[ترجمه گوگل]او سطل را با آب تازه پر کرد
[ترجمه ترگمان]سطل را با آب تازه پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We need more fresh water.
[ترجمه گوگل]ما به آب شیرین بیشتری نیاز داریم
[ترجمه ترگمان] آب تازه لازم داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Salt water is much more conductive than fresh water is.
[ترجمه گوگل]رسانایی آب نمک بسیار بیشتر از آب شیرین است
[ترجمه ترگمان]آب نمک نسبت به آب شیرین بسیار conductive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. 'How long will our fresh water supplies hold out?' captain asked.
[ترجمه گوگل]ذخایر آب شیرین ما تا کی باقی خواهد ماند؟ کاپیتان پرسید
[ترجمه ترگمان]این آب جدید چقدر طول میکشه؟ ناخدا پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is a shortage of fresh water on the island.
[ترجمه گوگل]کمبود آب شیرین در جزیره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]کمبود آب تازه در جزیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Salt water is more buoyant than fresh water.
[ترجمه گوگل]آب نمک شناورتر از آب شیرین است
[ترجمه ترگمان]آب نمک بیش از آب شیرین شناور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Salt water has more buoyancy than fresh water.
[ترجمه گوگل]آب شور شناوری بیشتری نسبت به آب شیرین دارد
[ترجمه ترگمان]آب نمک بیش از آب شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ask a student to add more fresh water to the container.
[ترجمه گوگل]از یک دانش آموز بخواهید که آب شیرین بیشتری به ظرف اضافه کند
[ترجمه ترگمان]از یک دانش آموز بخواهید که آب بیشتری به ظرف اضافه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As Lake Powell filled, the flow of fresh water below it was greatly reduced.
[ترجمه گوگل]با پر شدن دریاچه پاول، جریان آب شیرین در زیر آن تا حد زیادی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]همانطور که دریاچه پاول پر شد، جریان آب تازه در زیر آن به شدت کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Still and slow-moving fresh water, estuaries, sheltered coastal water, sometimes breeding in swamps.
[ترجمه گوگل]آب شیرین آرام و کند حرکت، مصب ها، آب های ساحلی محافظت شده، گاهی اوقات در باتلاق ها تولید مثل می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، آب و هوای تازه، estuaries، آب های ساحلی پناه دهنده، و گاهی اوقات در باتلاق ها رواج پیدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. These parasites infest the gills of freshwater fish.
[ترجمه گوگل]این انگل ها به آبشش ماهی های آب شیرین حمله می کنند
[ترجمه ترگمان]این انگل و آبشش ماهی آب شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Coal is formed from the remains of freshwater plants.
[ترجمه گوگل]زغال سنگ از بقایای گیاهان آب شیرین تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ از بقایای گیاهان آب شیرین شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The perch is a freshwater fish.
[ترجمه گوگل]سوف یک ماهی آب شیرین است
[ترجمه ترگمان]ماهی گیری یک ماهی آب شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. You can find freshwater ones in most streams simply by dropping in a piece of raw meat or liver.
[ترجمه گوگل]شما می توانید آب شیرین را در اکثر رودخانه ها به سادگی با انداختن یک تکه گوشت خام یا جگر در آن بیابید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید به سادگی با انداختن یک تکه گوشت خام و یا کبد، در بیشتر جریان ها، آب تازه پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The Origin uses freshwater bears and flying fish to make a case that applies to all forms of life.
[ترجمه گوگل]Origin از خرس های آب شیرین و ماهی های پرنده برای ساختن موردی استفاده می کند که برای همه اشکال زندگی کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]منشا از خرس های آب شیرین و ماهی پرنده برای ایجاد موردی که در تمام اشکال زندگی به کار می رود، استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The invertebrates include quite large creatures, such as freshwater shrimps and crayfish.
[ترجمه گوگل]بی مهرگان شامل موجودات بسیار بزرگی مانند میگوهای آب شیرین و خرچنگ هستند
[ترجمه ترگمان]The شامل موجوداتی کاملا بزرگ مثل میگو و میگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Simply keep them in a separate freshwater container and add to the marine tank as necessary for food.
[ترجمه گوگل]به سادگی آنها را در یک ظرف آب شیرین جداگانه نگه دارید و در صورت لزوم برای غذا به مخزن دریایی اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]به سادگی آن ها را در ظرف آب شیرین جدا نگه دارید و برای غذا به مخزن دریایی اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Both marine and freshwater varieties of fish are farmed.
[ترجمه گوگل]انواع ماهی های دریایی و آب شیرین هر دو پرورش داده می شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو گونه های دریایی و آب شیرین ماهی پرورش می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. A fifth of all freshwater fish are either extinct or endangered.
[ترجمه گوگل]یک پنجم از تمام ماهی های آب شیرین یا منقرض شده یا در معرض خطر هستند
[ترجمه ترگمان]یک پنجم از همه ماهی های آب شیرین یا منقرض یا در معرض خطر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Marshes and freshwater margins; often perches in trees.
[ترجمه گوگل]باتلاق ها و حاشیه های آب شیرین؛ اغلب در درختان نشسته است
[ترجمه ترگمان]باتلاق ها و حاشیه های آب شیرین؛ اغلب perches در درختان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Although most of the levels are freshwater, some are brackish in their more southerly parts.
[ترجمه گوگل]اگرچه بیشتر سطوح آب شیرین هستند، اما برخی در قسمت‌های جنوبی‌تر خود شور هستند
[ترجمه ترگمان]اگرچه بسیاری از سطوح آب شیرین هستند اما برخی از آن ها در بخش های جنوبی آن ها شور دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Thus, the flow of life from freshwater to brine is compressed into talking distance.
[ترجمه گوگل]بنابراین، جریان زندگی از آب شیرین به آب نمک در فاصله مکالمه فشرده می شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه جریان زندگی از آب شیرین به آب نمک به هم فشرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Reels: A freshwater spinning reel with 6-pound-test line for the bait unit.
[ترجمه گوگل]قرقره: یک قرقره چرخان آب شیرین با خط تست 6 پوندی برای واحد طعمه
[ترجمه ترگمان]یک چرخش آب شیرین با یک خط لوله آب شیرین برای واحد طعمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. I have found freshwater dips for Marine fish effective at clearing flukes from infected fish.
[ترجمه گوگل]من غوطه ور شدن در آب شیرین برای ماهی های دریایی را در پاکسازی فلوک ها از ماهی های آلوده موثر یافته ام
[ترجمه ترگمان]من dips آب شیرین برای ماهی دریایی موثر در پاک سازی دنباله ها از ماهی های آلوده پیدا کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Consider the shell of the freshwater snail.
[ترجمه گوگل]پوسته حلزون آب شیرین را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]پوسته حلزون آب شیرین را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به اب شیرین (صفت)
freshwater, limnetic

تخصصی

[عمران و معماری] آب شیرین
[مهندسی گاز] آب شیرین
[نساجی] آب سبک - آب شیرین
[آب و خاک] آب شیرین آب غیر شور

انگلیسی به انگلیسی

• water which is not salty
of water that is not salty, lives in water that is not salty
a freshwater lake or pool contains water that is not salty.
a freshwater fish or other animal lives in a river, lake, or pool that is not salty.

پیشنهاد کاربران

fresh water ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: آب شیرین
تعریف: آبی که کمتر از 1000 میلی‏گرم در لیتر، جامدات حل‏شده داشته باشد
آب شیرین و تازه

بپرس