fresh off the boat

پیشنهاد کاربران

🔹 مثال ها:
He’s fresh off the boat—he just moved here from Vietnam last week. اون تازه وارد مهاجره—هفته ی پیش از ویتنام اومده.
The show “Fresh Off the Boat” explores the immigrant experience with humor and heart. سریال �فرش آف د بوت� تجربه ی مهاجرت رو با طنز و احساس بررسی می کنه.
...
[مشاهده متن کامل]

They treated me like I was fresh off the boat, even though I’ve lived here for years. باهام طوری رفتار می کردن انگار تازه وارد مهاجرم، در حالی که سال هاست اینجا زندگی می کنم.
🔹 مترادف ها: newcomer – immigrant – greenhorn – outsider – rookie

مهاجرین تازه از راه رسیده
مهاجرین خو نکرده
مهاجرین تازه وارد
مهاجر تازه وارد
تازه از راه رسیده
مهاجر مغایر
( اصطلاحی است که در زبان انگلیسی به مهاجرینی که به فرهنگ و زبان محل مقصد خو نکرده اند و فعلاً به عقاید و رسوم خود عمل می کنند )
تازه واردها و کنایه به مهاجران دارد.
تازه وارد
تازه از راه رسیده