frequency distribution


(جدولی که در آن رویدادها یا چیزهای مختلف دسته بندی شده بسامد هریک تعیین می شود) جدول بسامد نما، گستره ی بسامد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a table of statistical data in which the observed values of a variable are grouped into classes, and the frequencies for each class are given.

جمله های نمونه

1. Using the unit cumulative normal frequency distribution we may compute confidence limits for our estimate of beta.
[ترجمه گوگل]با استفاده از توزیع فرکانس عادی تجمعی واحد، ممکن است محدودیت‌های اطمینان را برای تخمین بتا محاسبه کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از توزیع فرکانس طبیعی واحد، ما می توانیم محدودیت های اطمینان را برای برآورد ما از بتا محاسبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Find the frequency distribution over years of study in 199
[ترجمه گوگل]توزیع فراوانی را در طول سال های تحصیل در سال 199 بیابید
[ترجمه ترگمان]توزیع فراوانی را در طول سال ها مطالعه در ۱۹۹ مورد پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the size frequency distribution plot the highest point on the curve provides the modal value.
[ترجمه گوگل]در نمودار توزیع فرکانس اندازه، بالاترین نقطه روی منحنی مقدار مودال را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در نمودار توزیع فرکانس، بالاترین نقطه روی منحنی مقدار مودال را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The full array of such fractions, comprising a frequency distribution across all cultures sampled, is called an ethnographic curve.
[ترجمه گوگل]آرایه کامل این بخش‌ها که شامل توزیع فراوانی در تمام فرهنگ‌های نمونه‌برداری شده است، منحنی قوم‌نگاری نامیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]آرایه کاملی از این کسر که شامل توزیع فراوانی در تمام فرهنگ های نمونه است، منحنی قوم شناختی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The allele frequency distribution showed an L - shape in both brood stock ( data not shown ).
[ترجمه گوگل]توزیع فراوانی آلل در هر دو جوجه‌دهی L شکل را نشان داد (داده‌ها نشان داده نشده است)
[ترجمه ترگمان]توزیع فرکانس allele، شکل L - شکل را در هر دو خوشه (داده نشان داده نشده)نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To investigate the frequency distribution of the scale of sex hormones in the aged persons.
[ترجمه گوگل]بررسی توزیع فراوانی مقیاس هورمون های جنسی در افراد سالمند
[ترجمه ترگمان]برای بررسی توزیع فراوانی از هورمون های جنسی در افراد مسن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The time - frequency distribution ( TFD ) fits to analyze the EEG signal well since EEG is a typical non - stationary signal.
[ترجمه گوگل]توزیع زمان - فرکانس (TFD) برای تجزیه و تحلیل سیگنال EEG مناسب است زیرا EEG یک سیگنال معمولی غیر ساکن است
[ترجمه ترگمان]توزیع زمان - فرکانس (TFD)برای تجزیه و تحلیل سیگنال EEG بخوبی مناسب است، چون EEG یک سیگنال غیر ثابت معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The data were statistically analyzed by frequency distribution, percentage and Chi - square test.
[ترجمه گوگل]داده ها با استفاده از توزیع فراوانی، درصد و آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]داده ها از لحاظ آماری با توزیع فرکانس، درصد و چی - مربع تحلیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The frequency distribution table below shows the results of 40 golf players in a tournament.
[ترجمه گوگل]جدول توزیع فراوانی زیر نتایج 40 بازیکن گلف را در یک تورنمنت نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]جدول توزیع فرکانس پایین نشان دهنده نتایج ۴۰ بازیکن گلف در یک تورنمنت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The model types include frequency histograms, cumulative frequency distribution graphs and theoretical model with double logarithmic coordinates.
[ترجمه گوگل]انواع مدل ها شامل هیستوگرام فرکانس، نمودار توزیع فرکانس تجمعی و مدل نظری با مختصات لگاریتمی دوگانه است
[ترجمه ترگمان]انواع مدل عبارتند از نمودار هیستوگرام فرکانس، نمودار توزیع فرکانس تجمعی و مدل تیوریک با مختصات دو برابر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such classes are separated by'natural breaks'in the frequency distribution or the analogous cumulative curve.
[ترجمه گوگل]چنین کلاس هایی با «شکست های طبیعی» در توزیع فرکانس یا منحنی تجمعی مشابه از هم جدا می شوند
[ترجمه ترگمان]چنین کلاس هایی با تجزیه و تحلیل طبیعی در توزیع فرکانس یا منحنی تجمعی مشابه جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clock frequency distribution of the device in the scope permitted at no restrictions on frequency.
[ترجمه گوگل]توزیع فرکانس ساعت دستگاه در محدوده مجاز بدون محدودیت فرکانس
[ترجمه ترگمان]توزیع فرکانس ساعت دستگاه در حوزه مجاز به هیچ محدودیت روی فرکانس مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile, frequency distribution of daily mean temperature indicated that potential possibility of high temperature event might rise.
[ترجمه گوگل]در همین حال، توزیع فراوانی میانگین دمای روزانه نشان داد که احتمال وقوع رویداد دمای بالا ممکن است افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]در این میان توزیع فراوانی از دمای میانگین روزانه نشان داد که امکان افزایش دمای بالا ممکن است افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Further more,[sentence dictionary] the statistic regulation based on frequency distribution for on - line data is researched.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، [فرهنگ جملات] مقررات آماری مبتنی بر توزیع فراوانی برای داده‌های آنلاین مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، [ فرهنگ لغت [ جمله ] مقررات آمار براساس توزیع فرکانس برای داده های خط روی داده مورد تحقیق قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper gives a simple algorithm of quasi-optimal frequency distribution for mobile radio systems, in which the third-order inter-modulation does not appear. The computation results are given.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک الگوریتم ساده از توزیع فرکانس شبه بهینه برای سیستم‌های رادیویی سیار ارائه می‌دهد که در آن مدولاسیون مرتبه سوم ظاهر نمی‌شود نتایج محاسبات داده شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک الگوریتم ساده از توزیع فرکانس شبه - بهینه برای سیستم های رادیویی همراه می دهد، که در آن نوسان بین مرتبه سوم ظاهر نمی شود نتایج محاسبه ارایه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] توزیع فراوانی
[عمران و معماری] توزیع فراوانی - پخش فراوانی
[برق و الکترونیک] توزیع فرکانسی
[صنعت] توزیع فراوانی
[نساجی] توزیع فراوانی
[ریاضیات] توزیع بسامد، پخش بسامد، توزیع فراوانی، پخش فراوانی، توزیع تواتر
[معدن] توزیع فراوانی (زمین آمار)
[روانپزشکی] توزیع بسامد. هر توزیع مبتنی بر فهرست بس آمد وقوع نمرات مطابق طبقات و مقولات. هر سری از طبقات با شماره ای جفت می شود که نشان دهنده بسامد مشاهده شده آن است.
[آمار] توزیع فراوانی

پیشنهاد کاربران

بپرس