freightage

/ˈfreɪtɪdʒ//ˈfreɪtɪdʒ/

معنی: بار، بار کشتی، کرایه، باربری، کرایه کشتی
معانی دیگر: هزینه ی ترابری، هزینه ی حمل کالا، محموله، کالا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the price for commercial transport of goods.
مشابه: freight

(2) تعریف: freight or cargo; lading.
مشابه: cargo, freight

جمله های نمونه

1. How much is pleasing the freightage of asking this order ?
[ترجمه گوگل]ارسال این سفارش چقدر خوشایند است؟
[ترجمه ترگمان]در اثر نوشتن این دستور چقدر لذت می بردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If can, how much freightage should I pay?
[ترجمه گوگل]اگر می توانم چقدر هزینه بار را باید پرداخت کنم؟
[ترجمه ترگمان]اگه بشه، من چقدر باید در موردش مطالعه کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The selling party is responsible for freightage and conveyance insurance.
[ترجمه گوگل]طرف فروشنده مسئولیت بیمه باربری و حمل و نقل را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]گروه فروش مسئول freightage و انتقال بیمه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An important symbol of the development of railway freightage is container transportation.
[ترجمه گوگل]نماد مهم توسعه حمل و نقل ریلی حمل و نقل کانتینری است
[ترجمه ترگمان]یک نماد مهم توسعه راه آهن railway حمل و نقل کانتینر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If for saving freightage, the general register package that uses to have no insurance sends the article of my order.
[ترجمه گوگل]اگر برای صرفه جویی در حمل و نقل، بسته ثبت عمومی که استفاده از بیمه نداشتن، مقاله سفارش من را ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]اگر برای ذخیره freightage، بسته ثبت عمومی که از آن استفاده می کند، مقاله سفارش من را ارسال نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In freightage insurance contract, of insurance mark is the goods in carriage process.
[ترجمه گوگل]در قرارداد بیمه باربری، علامت بیمه کالای در حال حمل است
[ترجمه ترگمان]در قرارداد بیمه freightage، نشانه بیمه کالا در فرآیند حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Consulting the practice of overseas railway freightage and other transportation modes, the idea is presented about developing modern logistics in railway freight station.
[ترجمه گوگل]با مشاوره عمل حمل و نقل راه آهن در خارج از کشور و سایر روش های حمل و نقل، این ایده در مورد توسعه لجستیک مدرن در ایستگاه حمل و نقل راه آهن ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]این ایده در مورد توسعه حمل و نقل ریلی خارجی و دیگر مده ای حمل و نقل، در مورد توسعه لجستیک مدرن در ایستگاه باربری راه آهن مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The containerization of railway freightage is an important means of enhancing the efficiency of railway transportation.
[ترجمه گوگل]کانتینری کردن حمل و نقل ریلی وسیله ای مهم برای افزایش کارایی حمل و نقل ریلی است
[ترجمه ترگمان]استفاده از راه آهن railway یک وسیله مهم برای افزایش بهره وری حمل و نقل ریلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Road freight is the important components of traffic freightage, modernization of road freight is the foundation of becoming a traffic and transportation power.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل جاده ای مولفه های مهم حمل و نقل بار ترافیکی است، نوسازی حمل و نقل جاده ای زیربنای تبدیل شدن به یک نیروی ترافیک و حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل جاده ای اجزای مهم of ترافیک، مدرن سازی بار جاده و اساس تبدیل شدن به قدرت حمل و نقل و حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Actuality study of road freightage.
[ترجمه گوگل]بررسی فعلیت باربری جاده ای
[ترجمه ترگمان]Actuality مطالعه جاده freightage
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a important idea and inevitable choice to adapt the development trend of morden logistics, innovate management system of freightage, develop morden logistics.
[ترجمه گوگل]این یک ایده مهم و انتخاب اجتناب ناپذیر برای انطباق روند توسعه لجستیک morden، نوآوری سیستم مدیریت حمل و نقل، توسعه لجستیک morden است
[ترجمه ترگمان]این یک ایده مهم و انتخابی اجتناب ناپذیر برای انطباق روند توسعه لجستیک morden، سیستم مدیریت نوآوری freightage، توسعه لجستیک morden است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is us the many safety that does to make sure freightage is safe is on guard the job.
[ترجمه گوگل]این ما همان ایمنی زیادی هستیم که برای اطمینان از ایمن بودن حمل و نقل انجام می دهیم و مراقب کار هستیم
[ترجمه ترگمان]این ما امنیت زیادی است که باعث می شود مطمئن شویم freightage در حال نگهبانی از این شغل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Railroad is in the development course of our country freightage, ever was in significant backbone position for a long time.
[ترجمه گوگل]راه‌آهن در مسیر توسعه حمل‌ونقل کشورمان قرار دارد و برای مدت طولانی در جایگاه اصلی قرار داشته است
[ترجمه ترگمان]راه آهن در مسیر توسعه کشور ما قرار دارد و تا به حال در جایگاه اصلی ستون فقرات قرار داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper presents multi-span engineering ropeway design based on improved parabola theory, including design, calculation and selection of skyline, freightage system and way, working line and yarder.
[ترجمه گوگل]این مقاله طراحی طناب‌راه مهندسی چند دهانه را بر اساس تئوری سهمی بهبودیافته، شامل طراحی، محاسبه و انتخاب خط آسمان، سیستم باربری و راه، خط کاری و حیاط ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله طراحی ropeway مهندسی چند منظوره مبتنی بر نظریه منحنی پایه، از جمله طراحی، محاسبه و انتخاب خط افق، سیستم freightage و روش کار، خط کار و yarder ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بار (اسم)
charge, burden, bar, admittance, load, cargo, restaurant, alloy, audience, loading, barroom, fruit, brunt, fardel, freight, freightage, onus, ligature, encumbrance

بار کشتی (اسم)
cargo, freight, freightage, lading

کرایه (اسم)
portage, meed, fare, freight, freightage, lease, hire, rent

باربری (اسم)
freight, freightage, porterage

کرایه کشتی (اسم)
freight, freightage

انگلیسی به انگلیسی

• transportation of goods; cost of transporting goods; cargo

پیشنهاد کاربران

بپرس