1. Freight Train 36 has been shunted on to Track
[ترجمه گوگل]قطار باری 36 به تراک منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]مسیر حمل و نقل ریلی ۳۶ نفر به راه انداخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A goods/ freight train carries goods/freight.
[ترجمه گوگل]یک قطار کالا / باربری کالا / بار را حمل می کند
[ترجمه ترگمان]یک قطار کالا \/ باری حمل کالا و بار را حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Coal carried by the freight train was scattered about in heaps.
[ترجمه گوگل]زغال سنگ حمل شده توسط قطار باری در انبوهی پراکنده شده بود
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ به وسیله قطار باری در میان توده های خاک پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A spokesman said the freight train driver spotted the danger but could not prevent the collision.
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی گفت که راننده قطار باری متوجه خطر شده است اما نتوانسته از برخورد جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]یک سخنگو گفت که راننده قطار باری این خطر را تشخیص داده است، اما نتوانست جلوی تصادف را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Subway Series lumbers along like a freight train overloaded with nitroglycerine on a mountain pass.
[ترجمه گوگل]سری مترو مانند یک قطار باری پر از نیتروگلیسیرین در گذرگاه کوهستانی حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]ایستگاه مترو به همراه قطارهای باری که بار بیش از حد بر روی یک گذرگاه کوهستانی بار شده بود، به پرواز درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The freight train was partially derailed, with its shattered front end resting close to a home.
[ترجمه گوگل]قطار باری تا حدی از ریل خارج شد و قسمت جلویی متلاشی شده آن در نزدیکی یک خانه قرار داشت
[ترجمه ترگمان]قطار باری از ریل خارج شده بود و قسمت جلویی خرد شده اش به خانه نزدیک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The freight train that ploughed into it, killing its driver, will then be moved.
[ترجمه گوگل]قطار باری که وارد آن شد و راننده آن را کشت، سپس منتقل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]قطار باری که شخم زده بود و راننده آن را شخم می زد، بعد از آن حرکت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The freight train passed in front of the express as it approached Paddington.
[ترجمه گوگل]قطار باری با نزدیک شدن به پدینگتون از مقابل اکسپرس عبور کرد
[ترجمه ترگمان]قطار باری در front به گوش رسید و قطار باری به ایستگاه قطار رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Jack was able to stop the freight train without accident.
[ترجمه گوگل]جک توانست قطار باری را بدون تصادف متوقف کند
[ترجمه ترگمان]جک توانسته بود قطار باری را بدون حادثه متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The crash occurred when a freight train collided with an incoming passenger train.
[ترجمه گوگل]این تصادف زمانی رخ داد که قطار باری با قطار مسافربری ورودی برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]تصادف اتفاق افتاد که قطار باری با قطار مسافری در حال حرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We counted the cars of the passing freight train.
[ترجمه گوگل]واگن های قطار باری عبوری را شمردیم
[ترجمه ترگمان]ما اتومبیل قطار باری را که در حال عبور بود شمردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. FEW THOUSAND feet west, a freight train rolled slowly toward the children.
[ترجمه گوگل]چند هزار پا به سمت غرب، قطار باری به آرامی به سمت بچه ها می چرخید
[ترجمه ترگمان]چند قدم به طرف غرب حرکت کرد و قطار باری آهسته به طرف بچه ها حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A commuter train collided with a freight train in a Los Angeles suburb, killing 26 people.
[ترجمه گوگل]برخورد یک قطار شهری با قطار باری در حومه لس آنجلس 26 کشته برجای گذاشت
[ترجمه ترگمان]یک قطار مسافربری با قطار باری در حومه لس آنجلس تصادف کرد و ۲۶ نفر را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Not far away, a freight train rumbled into own.
[ترجمه گوگل]نه چندان دور، یک قطار باری به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]یک قطار باری از آن دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید