freethinking


ازادى از قیود مذهب

جمله های نمونه

1. I got a job under a free-thinking Head in one of the most progressive education authorities.
[ترجمه گوگل]من زیر نظر یک رئیس آزاد اندیش در یکی از مترقی ترین مقامات آموزشی شغلی پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]من در یکی از پیشروترین مقامات آموزش شغلی، شغلی پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rodia, an untrained construction worker and a free-thinking anarchist, died in 196
[ترجمه گوگل]رودیا، یک کارگر ساختمانی آموزش ندیده و یک آنارشیست آزاداندیش، در سال 196 درگذشت
[ترجمه ترگمان]Rodia، یک کارگر ساختمانی آموزش ندیده و یک هرج و مرج فکری آزاد، در سال ۱۹۶ میلادی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such freethinking was important to the Buddha's search for inner truth and his ultimate realization of enlightenment.
[ترجمه گوگل]چنین آزاداندیشی برای جستجوی بودا برای حقیقت درونی و درک نهایی او از روشنگری مهم بود
[ترجمه ترگمان]چنین freethinking برای جستجوی حقیقت درونی و تحقق نهایی روشن گری از اهمیت برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You and I are mature, freethinking adults.
[ترجمه گوگل]من و شما بالغین بالغ و آزاداندیش هستیم
[ترجمه ترگمان] من و تو بالغ و freethinking هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The freethinking of one age is the common sense of the next.
[ترجمه گوگل]آزاد اندیشی یک عصر عقل سلیم عصر بعدی است
[ترجمه ترگمان]آزادی فکری یک عصر عقل سلیم بعدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yan Fu resorted to science, democracy and freethinking advocated in the west to explain how conventional culture and traditional politics had accunted for China's poverty.
[ترجمه گوگل]یان فو به علم، دموکراسی و آزاداندیشی که در غرب از آن حمایت می‌کردند متوسل شد تا توضیح دهد که فرهنگ مرسوم و سیاست سنتی چگونه فقر چین را به حساب آورده است
[ترجمه ترگمان]یان فو به علم، دموکراسی و افکار آزادیخواهی خود در غرب متوسل شد تا توضیح دهد که چگونه فرهنگ سنتی و سیاست سنتی به فقر چین دامن زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, no matter what will be done in schools in order to promote creativity and freethinking, that will have little effect if the examination for higher education does not support these qualities.
[ترجمه گوگل]با این حال، مهم نیست که در مدارس برای ارتقای خلاقیت و آزاد اندیشی چه کاری انجام می شود، اگر آزمون آموزش عالی از این ویژگی ها پشتیبانی نکند، تأثیر چندانی نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]با این حال، مهم نیست که چه کاری در مدارس انجام خواهد شد تا خلاقیت و افکار روحانی را ترویج کند، که اگر امتحان برای آموزش عالی از این کیفیات پشتیبانی نکند، تاثیر چندانی نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some breakthrough inventions in this century enabled us to witness a new kind of freethinking .
[ترجمه گوگل]برخی از اختراعات پیشرفت در این قرن ما را قادر ساخت تا شاهد نوع جدیدی از آزاداندیشی باشیم
[ترجمه ترگمان]برخی اختراعات جدید در این قرن ما را قادر ساخت تا شاهد نوع جدیدی از افکار آزادیخواهی باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your Aquarius dad will encourage you to be independent and freethinking .
[ترجمه گوگل]پدر دلو شما را تشویق می کند که مستقل و آزاداندیش باشید
[ترجمه ترگمان]پدر Your شما را تشویق خواهد کرد که مستقل و افکار آزاد اندیشی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Malleus Maleficarum or The Witches' Hammer indoctrinated the world to "the dangers of freethinking women" and instructed the clergy how to locate, torture, and destroy them.
[ترجمه گوگل]Malleus Maleficarum یا چکش جادوگران جهان را به "خطرات زنان آزاداندیش" تلقین کرد و به روحانیون آموزش داد که چگونه آنها را بیابند، شکنجه کنند و از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]Malleus maleficarum یا چکش جادوگران جهان را به \"خطرات زنان روشنفکر\" تلقین کرد و به روحانیان دستور داد که چگونه آن ها را بیابند، شکنجه دهند، و آن ها را نابود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This has involved giving a bit of leeway to freethinking individuals, but occasionally punishing those seen as straying too far.
[ترجمه گوگل]این شامل کمی آزادی اندیشی برای افراد آزاداندیش است، اما گاهی اوقات افرادی را که بیش از حد گمراه می شوند، مجازات می کنند
[ترجمه ترگمان]این امر شامل دادن آزادی عمل به افراد روشنفکر است، اما گاهی اوقات کسانی را که بیش از حد پرسه می زنند مجازات می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is an example of two cultures with different attitudes towards creativity and freethinking.
[ترجمه گوگل]این نمونه ای از دو فرهنگ با نگرش های متفاوت نسبت به خلاقیت و آزاداندیشی است
[ترجمه ترگمان]این یک نمونه از دو فرهنگ با نگرش های مختلف نسبت به خلاقیت و افکار روحانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This being so, what needs to be done by those nations where there is a serious deficit of creativity and freethinking?
[ترجمه گوگل]در این صورت، کشورهایی که کمبود جدی خلاقیت و آزاداندیشی دارند، چه باید بکنند؟
[ترجمه ترگمان]با این حال، آنچه که باید توسط آن کشورها انجام شود که در آن کمبود جدی خلاقیت و افکار روحانی وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• formation of beliefs and opinions which are often opposed to those held by the majority (especially on religious matters)
holding beliefs and opinions which are often opposed to those held by the majority (especially on religious matters)

پیشنهاد کاربران

۱. آزاد اندیشی. عدم تعصب ۲. آزاد اندیش. غیر متعصب. آزاده ۳. آزاداندیشانه
مثال:
Not only the Islamic world, but also free - thinking non - Muslims are mourning for the oppressed people of Gaza today.
...
[مشاهده متن کامل]

نه تنها جهان اسلام بلکه آزاداندیشان و آزادگان غیر مسلمانان هم برای مردم مظلوم غزه امروز عزاداری می کنند.

معادل آزاداندیشی برای freethinking اشتباهه، به لحاظ گرامری freethinking اسم فاعل و صفته ولی حاصل مصدر نیست که به آزاداندیشی ترجمه ش کنیم. ترجمه درستش همونه که آتیلا نوشته:
دگراندیش
آزاداندیش
در اصطلاح به کسی میگن که باورها و عقاید خاص خودش رو داره و متفاوت از مردم عادی فکر میکنه. خصوصا در مورد مسائل مذهبی. بسته به متن، با کمی تسامح میشه به روشنفکر هم ترجمه ش کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

معادل �آزاداندیشی� برای freethinking اشتباهه. چون freethinking صفته نه حاصل مصدر.
پس ترجمه درستش همونه که آتیلا نوشته:
دگراندیش
آزاداندیش
به اصطلاح، کسی که باورها و عقاید خاص خودش رو داره و متفاوت از مردم عادی فکر میکنه. خصوصا در مورد مسائل مذهبی. بسته به متن، با کمی تسامح میشه به �روشنفکر� هم ترجمه ش کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

Free - thinker : آزاد اندیش
Free - thinking : آزاد اندیشی
ازاد اندیشی
دگراندیش
آزاداندیش

بپرس