freeness


معنی: ازادی، ازاد بودن
معانی دیگر: ازاد بودن، ازادی

جمله های نمونه

1. Fig While attraction and personal freeness decreasing day by day.
[ترجمه گوگل]انجیر در حالی که جذابیت و آزادی شخصی روز به روز کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در حالی که جذابیت و کشش شخصی روز به روز کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I will request birds to sing freeness of nature.
[ترجمه گوگل]من از پرندگان می خواهم که آزادگی طبیعت را بخوانند
[ترجمه ترگمان]من از پرندگان درخواست خواهم کرد که طبیعت طبیعت را بخوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Currently, the freeness of trade and investment has been an inreverasal trend.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، آزادی تجارت و سرمایه گذاری یک روند معکوس بوده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، the تجارت و سرمایه گذاری یک گرایش inreverasal بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Forup-to-date process management the Tappi T227 standard compliant freeness modulecan provide up to 350 analyses per day.
[ترجمه گوگل]مدیریت فرآیند به‌روز، ماژول آزاد بودن سازگار با استاندارد Tappi T227 می‌تواند تا 350 تحلیل در روز ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]management - compliant استاندارد to the compliant compliant modulecan modulecan modulecan to تا ۳۵۰ تحلیل در هر روز فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mechanical pulps are made to different freeness or drainage rates.
[ترجمه گوگل]خمیرهای مکانیکی با نرخ آزاد یا زهکشی متفاوت ساخته می شوند
[ترجمه ترگمان]خمیره ای مکانیکی به نرخ های مختلف و یا زه کشی متفاوت ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It features the freeness of learning, the nonrestrictiveness of transmissive forms, the employability of educational resources, and the interest of education.
[ترجمه گوگل]این ویژگی آزاد بودن یادگیری، غیرمحدود بودن اشکال انتقالی، قابلیت استفاده از منابع آموزشی و علاقه به آموزش است
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق قابلیت یادگیری، the اشکال زیستی، قابلیت استخدام منابع آموزشی و علاقه به آموزش و پرورش را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The problems of regularization, freeness of impulse, stability and pole-placement of general descriptor systems(GDS) are studied by using dynamic compensation.
[ترجمه گوگل]مشکلات منظم‌سازی، آزاد بودن ضربه، پایداری و قطب‌گذاری سیستم‌های توصیفگر عمومی (GDS) با استفاده از جبران پویا مورد بررسی قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]مشکلات تنظیم کننده، ایجاد انگیزه، ثبات و جایگاه قطب نمای کلی (GDS)با استفاده از جبران دینامیک مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The features are romantic freeness symbol, incomplete repletion and amusing cartoons.
[ترجمه گوگل]ویژگی ها نماد آزادی عاشقانه، پر شدن ناقص و کارتون های سرگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]این ویژگی ها، نماد freeness رمانتیک، خرافات ناقص و کارتون های سرگرم کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both share the samestandard freeness measurement module and the new fibre analysis module with itsexpanded fibre measurement capabilities.
[ترجمه گوگل]هر دو ماژول اندازه‌گیری آزادی استاندارد و ماژول جدید تجزیه و تحلیل فیبر را با قابلیت‌های اندازه‌گیری فیبر گسترده‌اش به اشتراک می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]هر دو مدل سنجش samestandard freeness و مدول تحلیل فیبر جدید با قابلیت های سنجش فیبر itsexpanded را به اشتراک می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Modification of aspen SGW pulp fiber with complex cellulases could increase pulp freeness.
[ترجمه گوگل]اصلاح فیبر خمیر آسیاب SGW با سلولازهای پیچیده می‌تواند آزاد بودن خمیر را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]اصلاح of pulp SGW با fiber پیچیده می تواند freeness را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But a man's free condition is of two parts: the instinctive freeness he experiences as an animal dweller on a planet, and the practical liberties he enjoys as a privileged member of human society.
[ترجمه گوگل]اما شرایط آزاد انسان دو بخش است: آزادی غریزی که او به عنوان یک حیوان ساکن در یک سیاره تجربه می کند، و آزادی عملی که او به عنوان عضو ممتاز جامعه بشری از آن برخوردار است
[ترجمه ترگمان]اما وضع آزاد یک مرد از دو بخش است: تجربه غریزی که او به عنوان یک نفر ساکن روی کره زمین تجربه می کند، و آزادی عملی که او به عنوان یک عضو ممتاز جامعه انسانی از آن بهره می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Through defibrination disposal, it can im-prove tensile strength of fibre, break intensity, binding strength and freeness within the inner fibre.
[ترجمه گوگل]از طریق دفع دفیبریناسیون، می تواند استحکام کششی الیاف، شدت شکستگی، استحکام اتصال و آزاد بودن الیاف داخلی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]از طریق دفع مواد مخدر، می توان اثبات کرد که مقاومت کششی الیاف، شدت درهم شکستن، استحکام اتصال و freeness در فیبر داخلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then it sums up the characteristic of the sports tourism different from other tour methods: improving the health, diversified, participation, challenges and freeness etc.
[ترجمه گوگل]سپس ویژگی‌های گردشگری ورزشی متفاوت از سایر روش‌های تور را خلاصه می‌کند: بهبود سلامت، تنوع، مشارکت، چالش‌ها و آزادگی و غیره
[ترجمه ترگمان]سپس مشخصه گردشگری ورزشی متفاوت از دیگر روش های سفر را جمع بندی می کند: بهبود سلامت، تنوع، مشارکت، چالش ها و freeness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So the human civilization history is a process of overall development of human being and the subject, consciousness and freeness are established gradually.
[ترجمه گوگل]پس تاریخ تمدن بشری فرآیند تکامل کلی انسان است و موضوع، آگاهی و آزادی به تدریج تثبیت می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین تاریخ تمدن بشری یک فرآیند رشد کلی انسان است و موضوع، آگاهی و freeness به تدریج برقرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازادی (اسم)
release, emancipation, immunity, option, liberty, toleration, relief, freedom, independence, freeness, manumission

ازاد بودن (اسم)
freeness

انگلیسی به انگلیسی

• state of having liberty, being free

پیشنهاد کاربران

بپرس