freelancer
/ˈfriːˌlænsər//ˈfriːlɑːnsə/
(noun) فری لنسر، روزنامه نگار مستقل، روزنامه نگار آزاد، نویسنده ی آزاد، طراح مستقل، طراح آزاد، هنرپیشه ی آزاد، برنامه نویس مستقل، برنامه نویس آزاد
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
فریلنسر / آزادکار / پیمان کار مستقل/ کسی که برای خودش کار می کنه/ پروژه ای کار
فریلنسر کسی ست که به صورت مستقل و پروژه ای برای مشتریان مختلف کار می کند، بدون اینکه کارمند رسمی شرکت خاصی باشد. او معمولاً خودش زمان، پروژه، و مشتری را انتخاب می کند و درآمدش بر اساس هر پروژه یا ساعت کاری محاسبه می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: She works as a freelancer in graphic design and takes on projects from clients around the world.
او به عنوان فریلنسر در طراحی گرافیک کار می کند و پروژه هایی از سراسر جهان می گیرد.
🔸 مترادف :
| independent contractor | self - employed worker | gig worker | remote specialist | project - based professional |
🔸 ریشه شناسی:
واژه ی freelance در اصل از قرون وسطی آمده:
free lance به معنای �نیزه دار آزاد� بود؛ جنگجویی که برای هر پادشاهی که پول می داد، می جنگید.
فریلنسر / آزادکار / پیمان کار مستقل/ کسی که برای خودش کار می کنه/ پروژه ای کار
فریلنسر کسی ست که به صورت مستقل و پروژه ای برای مشتریان مختلف کار می کند، بدون اینکه کارمند رسمی شرکت خاصی باشد. او معمولاً خودش زمان، پروژه، و مشتری را انتخاب می کند و درآمدش بر اساس هر پروژه یا ساعت کاری محاسبه می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: She works as a freelancer in graphic design and takes on projects from clients around the world.
او به عنوان فریلنسر در طراحی گرافیک کار می کند و پروژه هایی از سراسر جهان می گیرد.
🔸 مترادف :
🔸 ریشه شناسی:
واژه ی freelance در اصل از قرون وسطی آمده:
free lance به معنای �نیزه دار آزاد� بود؛ جنگجویی که برای هر پادشاهی که پول می داد، می جنگید.
《دوست گرامیraheem2br》
توضیح مفصلی که نوشته اید متعلق به واژه free lancer نیست!
توضیحات شما، مربوط به
free style football
[[حرکات نمایشی فوتبال]] است.
توضیح مفصلی که نوشته اید متعلق به واژه free lancer نیست!
توضیحات شما، مربوط به
[[حرکات نمایشی فوتبال]] است.
می تونه آزادکار معادل بشه.
کسی که شغل ازاد دارد.
( فوتبال )
به کسانی گفته میشود که مهارت زیادی در تسلط بر توپ و کارهای آکروباتیک دارند اما فوتبال را به صورت حرفه ای دنبال نمی کنند و بیشتر بر جنبه های نمایشی فوتبال تمرکز دارند.
به کسانی گفته میشود که مهارت زیادی در تسلط بر توپ و کارهای آکروباتیک دارند اما فوتبال را به صورت حرفه ای دنبال نمی کنند و بیشتر بر جنبه های نمایشی فوتبال تمرکز دارند.
افراد مستقلی که ممکن برای چندین شرکت مختلف کار کنند.
یکی از انواع دریافت اقامت جهت مهاجرت ب یک کشور مطرح هست. به عنوان فری لنسر یا شغل آزاد ( کسی که مستقل از نظر شغلی عمل میکند ) میتواند ( در زیر مجمووعه ویزای کاری ) درخواست اقامت در کشور هدف داشته باشد
[حقوق کار]
اشخاص فاقد تعهد و شرایط استخدام که بصورت پروژه ای و حجمی مشغول بکارند و درصورت اتمام کار حق الزحمه میگیرند
اشخاص فاقد تعهد و شرایط استخدام که بصورت پروژه ای و حجمی مشغول بکارند و درصورت اتمام کار حق الزحمه میگیرند
پیمانکار
هرکس که کار آزاد دارد
شغل آزاد
Freelance : شغل آزاد
Freelancer : کسی که شغلش آزاده
Freelancer : کسی که شغلش آزاده
شاغل در خانه
�خودشان، آقای خودشان هستند�. این قشر از نیروی کار، فریلنسر ( Freelancer ) یا آزادکار نام دارند. فریلنسرها معمولاً هر زمان که بخواهند کار می کنند که خب، این خودش نوعی مزیت به حساب می آید. با این حال، در فریلنسینگ یا آزادکاری هم همیشه وضع گل و بلبل نیست و مشکلات مربوط به خودش را دارد.
... [مشاهده متن کامل]
منبع : خلاصه ای از مطلب "فریلنسر کیست؟ چگونه فریلنسر شویم؟" از سایت novin. com
... [مشاهده متن کامل]
منبع : خلاصه ای از مطلب "فریلنسر کیست؟ چگونه فریلنسر شویم؟" از سایت novin. com
بی ثبات کار
خویش فرما
فریلنسر ( Freelancer ) این است که: یک نفر، بدون اینکه به یک سازمان یا کسب و کار و شرکت مشخص متعهد شود، فعالیت حرفه ای و تخصصی خود را برای مجموعه های مختلف انجام می دهد و بسته به نیاز و پروژه های در دسترس، کارفرمای خود را تغییر می دهد. یا آزادکار
کارمند مستقل
اصطلاحاً کسی که آزادکار میکنه، حتی یه مترجم
سلام. معنی دورکار یا آزادکار خوبه
به نظر من بهترین سایت واسه دورکاری الان تو ایران
سایت ” خدمات یاب ” هستش
https://khadamatyab. com/
به نظر من بهترین سایت واسه دورکاری الان تو ایران
سایت ” خدمات یاب ” هستش
شاغل پیمانی غیروابسته به سازمان
در مقابل کارمند دائمی
permanent staff
به معنی کارمند آزاد استفاده می شود.
به معنی کارمند آزاد استفاده می شود.
آزاد، مستقل، غیر وابسته
آزادکار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)