freedom of choice

جمله های نمونه

1. The new syllabus allows students greater freedom of choice.
[ترجمه هادی حری] برنامه درسی جدید آزادی انتخاب بیشتری به دانشجویان/دانش آموزان می دهد.
|
[ترجمه گوگل]برنامه درسی جدید به دانش آموزان امکان انتخاب بیشتری را می دهد
[ترجمه ترگمان]برنامه درسی جدید به دانش آموزان آزادی بیشتری می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If people want more freedom of choice, then I'm all for it .
[ترجمه گوگل]اگر مردم آزادی انتخاب بیشتری می خواهند، پس من با آن موافقم
[ترجمه ترگمان]اگر مردم آزادی بیشتری بخواهند، پس من همه چیز را برای آن آماده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new satellite TV channels offer viewers greater freedom of choice.
[ترجمه گوگل]کانال های تلویزیون ماهواره ای جدید به بینندگان آزادی انتخاب بیشتری ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]کانال های جدید تلویزیون ماهواره ای آزادی بیشتری را به بینندگان ارائه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In practice there will not be complete freedom of choice for the individual.
[ترجمه هادی حری] در عمل آزادی مطلق در انتخاب برای فرد وجود ندارد
|
[ترجمه گوگل]در عمل آزادی انتخاب کامل برای فرد وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]در عمل، آزادی انتخاب برای هر فرد کامل نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Health insurance plans that offer patients greater freedom of choice in selecting doctors are becoming too expensive for most people.
[ترجمه گوگل]طرح های بیمه درمانی که به بیماران آزادی انتخاب بیشتری در انتخاب پزشک ارائه می دهند، برای اکثر مردم بسیار گران می شوند
[ترجمه ترگمان]برنامه های بیمه سلامت که به بیماران آزادی انتخاب بیشتری در انتخاب پزشکان می دهد برای اکثر مردم بیش از حد گران شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This accessory offers complete freedom of choice!
[ترجمه گوگل]این لوازم جانبی آزادی انتخاب کامل را ارائه می دهد!
[ترجمه ترگمان]این لوازم جانبی آزادی کامل انتخاب را ارائه می دهد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Flexibility, freedom of choice - and complete peace of mind.
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری، آزادی انتخاب - و آرامش کامل
[ترجمه ترگمان]انعطاف پذیری، آزادی انتخاب و آرامش کامل ذهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It would give the viewer freedom of choice, even if that freedom was not extended to the broadcasters.
[ترجمه گوگل]این به بیننده آزادی انتخاب می دهد، حتی اگر این آزادی به پخش کننده ها تعمیم داده نشود
[ترجمه ترگمان]این کار به بیننده امکان انتخاب می دهد، حتی اگر این آزادی به پخش کننده تعمیم داده نشده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He allowed her more freedom of choice than many of his clients who were perhaps a better advertisement for his dressmaking skills.
[ترجمه گوگل]او نسبت به بسیاری از مشتریانش که شاید تبلیغ بهتری برای مهارت های لباس دوزی او بودند، آزادی انتخاب بیشتری به او داد
[ترجمه ترگمان]او به او آزادی بیشتری نسبت به بسیاری از مشتریان خود داد که شاید تبلیغ بهتری برای مهارت های dressmaking داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because people have freedom of choice where to shop there is some overlap between these spheres of influence.
[ترجمه گوگل]از آنجا که مردم آزادی انتخاب دارند که کجا خرید کنند، بین این حوزه‌های نفوذ همپوشانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مردم آزادی انتخاب را دارند که در آن خرید کردن در آنجا وجود دارد، هم پوشانی میان این حوزه از نفوذ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are not consumers still being denied freedom of choice, resulting in delays in the introduction of more humane systems of husbandry?
[ترجمه گوگل]آیا مصرف کنندگان هنوز از آزادی انتخاب محروم نمی شوند که منجر به تأخیر در معرفی سیستم های انسانی تر دامپروری می شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا هنوز هم مصرف کنندگان آزادی انتخاب را انکار نمی کنند که منجر به تاخیر در معرفی سیستم های انسانی تر of می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Freedom of choice is a feeble rejoinder when the issue is global suicide.
[ترجمه گوگل]وقتی موضوع خودکشی جهانی است، آزادی انتخاب پاسخ ضعیفی است
[ترجمه ترگمان]آزادی انتخاب یک پاسخ ضعیف است زمانی که مساله خودکشی جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You have much greater freedom of choice how you spend your time -but that freedom also confers greater responsibility on you.
[ترجمه گوگل]شما در انتخاب نحوه گذراندن وقت خود آزادی بسیار بیشتری دارید - اما این آزادی مسئولیت بیشتری را نیز به شما تحمیل می کند
[ترجمه ترگمان]شما آزادی بیشتری برای انتخاب نحوه سپری کردن زمان خود دارید - اما آن آزادی نیز مسئولیت های بیشتری به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This freedom of choice, our local knowledge and the security of purchasing through a household name must be an unbeatable combination.
[ترجمه گوگل]این آزادی انتخاب، دانش محلی ما و امنیت خرید از طریق یک نام خانوادگی باید ترکیبی بی نظیر باشد
[ترجمه ترگمان]این آزادی انتخاب، دانش محلی ما و امنیت خرید از طریق یک نام خانگی باید یک ترکیب بی نظیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Capitalist accompanies its development with a fanfare about freedom of choice, free markets, and all the rest of it.
[ترجمه گوگل]سرمایه داری توسعه خود را با هیاهویی در مورد آزادی انتخاب، بازارهای آزاد و همه چیزهای دیگر همراه می کند
[ترجمه ترگمان]Capitalist همراه با a در مورد آزادی انتخاب، بازارهای آزاد و بقیه آن همراه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• right to choose or act freely

پیشنهاد کاربران

بپرس