freedom fighter

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who participates in armed rebellion against an established government, with the expressed aim of freeing the people from oppression.

جمله های نمونه

1. It's often said that one person's freedom fighter is another person's terrorist.
[ترجمه گوگل]اغلب گفته می شود که مبارز آزادی یک نفر تروریست یک نفر دیگر است
[ترجمه ترگمان]اغلب گفته می شود که مبارز آزادی فرد تروریست دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many freedom fighters were imprisoned, but they never gave up the struggle.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مبارزان آزادی به زندان افتادند، اما هرگز دست از مبارزه برنداشتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مبارزان آزادی زندانی بودند، اما هرگز مبارزه را رها نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But quite the opposite happened, as the freedom fighters turned their confinement to good use.
[ترجمه گوگل]اما کاملاً برعکس این اتفاق افتاد، زیرا مبارزان آزادی از حبس خود استفاده خوبی کردند
[ترجمه ترگمان]اما کاملا برعکس، همانطور که مبارزان آزادیخواه اسیر خود را به استفاده خوب تبدیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You've also got various religious freedom fighters.
[ترجمه گوگل]شما همچنین مبارزان مختلف آزادی مذهبی دارید
[ترجمه ترگمان]شما همچنین مبارزان مذهبی مختلفی دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Police oppression of the freedom fighters brought my protest against authority almost to the point of obsession.
[ترجمه گوگل]ظلم پلیس به مبارزان آزادی، اعتراض من به اقتدار را تقریباً به مرز وسواس رساند
[ترجمه ترگمان]سرکوب مبارزان آزادیخواه علیه مقامات تقریبا تا حد وسواس باعث اعتراض من شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hardest worked were the female freedom fighters.
[ترجمه گوگل]پر زحمت ترین ها زنان مبارز آزادی بودند
[ترجمه ترگمان]سخت ترین کار، جنگجویان آزادی زنان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Raul: One man's terrorist is another man's freedom fighter.
[ترجمه گوگل]رائول: تروریست یک مرد، مبارز آزادی مرد دیگری است
[ترجمه ترگمان]رائول: تروریست یک مرد یکی دیگر از مبارزان آزادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a freedom fighter.
[ترجمه گوگل]او یک مبارز آزادی است
[ترجمه ترگمان]او یک مبارز آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And Mel Gibson does pass muster as a filthy freedom fighter with a talent for decapitation.
[ترجمه گوگل]و مل گیبسون به عنوان یک مبارز آزادی کثیف با استعداد بریدن سر به میدان می آید
[ترجمه ترگمان]و مل گیبسون، این مرد را به عنوان یک مبارز آزادی کثیف با استعدادی برای سر بریدن، سپری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This may be what some of those egging the freedom fighters on want to happen.
[ترجمه گوگل]این ممکن است همان چیزی باشد که برخی از کسانی که مبارزان آزادی را به دنبال آن می کشند، می خواهند اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است چیزی باشد که برخی از کسانی که مبارزان آزادیخواه را تحریک می کنند می خواهند این کار را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The army and police are no match for well-armed and determined freedom fighters.
[ترجمه گوگل]ارتش و پلیس با مبارزان آزادی خواه مسلح و مصمم برابری نمی کنند
[ترجمه ترگمان]ارتش و پلیس برای مبارزان مسلح و مصمم رقابت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have never cared very much for personal prizes. A person does not become a freedom fighter in the hope of winning awards. Nelson Mandela
[ترجمه گوگل]من هرگز به جوایز شخصی اهمیت نداده ام آدمی به امید کسب جایزه مبارز آزادی نمی شود نلسون ماندلا
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت علاقه زیادی به جوایز شخصی نداشته ام یک نفر به امید برنده شدن به یک مبارز آزاد تبدیل نمی شود نلسون ماندلا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But truth a delicate and malleable thing : Is Luke Skywalker a freedom fighter or a terrorist?
[ترجمه گوگل]اما حقیقت یک چیز ظریف و قابل انعطاف است: آیا لوک اسکای واکر یک مبارز آزادی است یا یک تروریست؟
[ترجمه ترگمان]اما حقیقت یه چیز لطیف و انعطاف پذیر بود: لوک اسکای واکر a یا تروریست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What do you believe in, Mag? I told you - you're no freedom fighter!
[ترجمه گوگل]به چی اعتقاد داری مگ؟ من به شما گفتم - شما مبارز آزادی نیستید!
[ترجمه ترگمان]تو به چی اعتقاد داری \"مگ\"؟ بهت که گفتم تو هیچ مبارز فراری نیستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• terrorist, guerrilla; one fighting for the cause of freedom
freedom fighters are people who try to overthrow the government of their country, using violent methods; used showing approval.

پیشنهاد کاربران

بپرس