free throw


(بسکتبال) پرتاب آزاد (پرتابی که به خاطر خطای حریف به بازیکن داده می شود و در صورت گذشتن توپ از حلقه یک امتیاز نصیب تیم می کند - خطی که از آن، این پرتاب انجام می شود: free-throw line نام دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in basketball, an unhindered shot at the basket from the foul line; foul shot.

جمله های نمونه

1. A 7 7-percent free throw shooter, Hamilton hit the shot, an the score was tied.
[ترجمه گوگل]همیلتون یک شوت آزاد 7 درصدی، ضربه ای را زد که نتیجه مساوی شد
[ترجمه ترگمان]یک فرد ۷ ۷ - ۷ درصد آزاد پرتاب، همیلتون به عکس ضربه زد، امتیاز بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After Delk missed his free throw, Armstrong hit two free throws with 21 seconds left.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه دلک پرتاب آزاد خود را از دست داد، آرمسترانگ دو پرتاب آزاد را در فاصله 21 ثانیه انجام داد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه Delk از دست رفت، آرمسترانگ به دو پرتاب آزاد با ۲۱ ثانیه مانده رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eddie is a good free throw shooter.
[ترجمه گوگل]ادی یک تیرانداز پرتاب آزاد خوب است
[ترجمه ترگمان]ادی تیرانداز خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All you have to do is make a free throw and she gets splashed.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک پرتاب آزاد انجام دهید و او پاشیده می شود
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که یک پرتاب رایگان انجام دهید و او پاشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Eddie is 100 percent from the free throw line.
[ترجمه گوگل]ادی 100 درصد از خط پرتاب آزاد است
[ترجمه ترگمان]ادی ۱۰۰ درصد از خط پرتاب آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A 7 7 percent free throw shooter, he hit the shot, and the score was tied.
[ترجمه گوگل]تیرانداز پرتاب آزاد 7 7 درصدی ضربه را زد و نتیجه مساوی شد
[ترجمه ترگمان]۷ ۷ درصد فرد تیرانداز آزاد، به عکس ضربه زد و امتیاز بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A mad scramble followed a Dollar free throw, and Jason Hamilton eventually grabbed the ball on the right wing.
[ترجمه گوگل]یک تقلای دیوانه وار به دنبال پرتاب آزاد دلاری انجام شد و جیسون همیلتون در نهایت توپ را در جناح راست گرفت
[ترجمه ترگمان]یک تقلا دیوانه وار بدنبال یک پرتاب آزاد دلار بود، و جیسون همیلتون در نهایت توپ را در جناح راست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Johnson's free throw shooting was off.
[ترجمه گوگل]پرتاب آزاد جانسون خاموش بود
[ترجمه ترگمان]پرتاب آزاد جانسون خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bryant took one free throw in the game, and missed it.
[ترجمه گوگل]برایانت در این بازی یک پرتاب آزاد زد و آن را از دست داد
[ترجمه ترگمان]برایانت یک پرتاب آزاد در بازی گرفت و آن را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had a special spot near the free throw line.
[ترجمه گوگل]او یک نقطه خاص در نزدیکی خط پرتاب آزاد داشت
[ترجمه ترگمان]اون یه نقطه خاصی نزدیک خط تولید آزاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Su Wei through a free throw with 2 minutes, 47 - percent deficit.
[ترجمه گوگل]سو وی از طریق پرتاب آزاد با 2 دقیقه با 47 درصد اختلاف
[ترجمه ترگمان]وی از طریق یک پرتاب آزاد با ۲ دقیقه، ۴۷ - درصد کسری بودجه دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Lakers also struggled at the free throw line, going just 8 - of - 1
[ترجمه گوگل]لیکرز در خط پرتاب آزاد نیز با مشکل مواجه شد و تنها با نتیجه 8 بر 1 پیش رفت
[ترجمه ترگمان]\"لیکرز\" نیز در مرحله پرتاب آزاد، با نتیجه ۸ بر ۱ دست به تلاش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Like Rick Barry's old underhanded free throw, the hook shot is utterly uncool.
[ترجمه گوگل]مانند پرتاب آزاد با دست قدیمی ریک بری، شوت هوک کاملاً بی‌نظیر است
[ترجمه ترگمان]مثل این که کلک قدیمی \"ریک بری\" رو بندازی دور، تیر خلاص کاملا بی uncool
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A violation is penalised by one or two free throws from the free throw line.
[ترجمه گوگل]تخلف با یک یا دو پرتاب آزاد از خط پرتاب جریمه می شود
[ترجمه ترگمان]یک تخلف توسط یک یا دو پرتاب آزاد از خط پرتاب آزاد جریمه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

N. A chance to shoot the ball due to foul made by the opponent.
پرتاب آزاد ( در بسکتبال )

بپرس