free standing


(آنچه که برپای خود ایستاده و پشت بند و نگه دار دیگری ندارد) خودایستا،غیرمتصل،مجزا،مستقل،آزاد، بنای ساده، بی الایش، بی پیرایه، بی زیور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: standing alone; not attached to or supported by other objects or members, as a sculpture or structure.

جمله های نمونه

1. a free-standing bathroom tub
وان حمام که می توان آن را جا به جا کرد،وان سیار

2. a free-standing statue
مجسمه ای که کار گذاشته نشده است (و می توان آن را جا به جا کرد).

3. The modules can be offered as freestanding courses.
[ترجمه گوگل]ماژول ها را می توان به عنوان دوره های مستقل ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]این واحدها را می توان به عنوان یک راه ساده پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Apex embodies all that's good about freestanding cookers.
[ترجمه گوگل]Apex تمام خوبی‌های اجاق‌های مستقل را در بر می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]The شامل همه چیزهای خوب در مورد cookers ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's so much going for the self-contained freestanding format that we've put our best designers to work on our range.
[ترجمه گوگل]به قدری برای فرمت مستقل مستقل وجود دارد که ما بهترین طراحان خود را برای کار روی محدوده خود قرار داده ایم
[ترجمه ترگمان]ما بهترین طراحان را برای کار بر روی محدوده خود قرار داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The complicated postures are such as no freestanding statue of the time could show, and the sculptor has had great difficulties.
[ترجمه گوگل]وضعیت های پیچیده به گونه ای است که هیچ مجسمه مستقل آن زمان نمی تواند نشان دهد و مجسمه ساز با مشکلات زیادی روبرو بوده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت بدنی پیچیده از جمله یک تندیس ساده از زمان است که می تواند نشان دهد، و مجسمه ساز مشکلات زیادی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A freestanding public call box, containing a telephone and usually operated by inserting coins.
[ترجمه گوگل]یک جعبه تماس عمومی مستقل که حاوی تلفن است و معمولاً با درج سکه کار می کند
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه تلفن عمومی ساده، حاوی یک تلفن و معمولا با قرار دادن سکه ها کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Freestanding junctions of any fine gage wire, say # 26 and above are easily made.
[ترجمه گوگل]اتصالات مستقل هر سیم گیج ریز، مثلاً شماره 26 و بالاتر، به راحتی ساخته می شوند
[ترجمه ترگمان]اتصال freestanding هر سیم فشارسنج خوب، مثلا # ۲۶ و بالا به راحتی ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Belfry: bell tower, either freestanding or attached to another structure.
[ترجمه گوگل]ناقوس: برج ناقوس، یا مستقل یا متصل به سازه دیگری
[ترجمه ترگمان]برج ناقوس: برج ناقوس یا به صورت آزاد و یا به ساختار دیگری متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stoa: In Greek architecture, a freestanding colonnade or covered walkway; also, a long open Building with its roof supported by one or more rows of columns parallel to its rear wall.
[ترجمه گوگل]Stoa: در معماری یونانی، ستونی مستقل یا گذرگاه سرپوشیده همچنین، یک ساختمان باز طولانی که سقف آن توسط یک یا چند ردیف ستون موازی با دیوار عقب آن پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]Stoa: در معماری یونانی، یک ردیف ستون آزاد یا پیاده رو، یک ساختمان بلند با سقف آن با یک یا چند ردیف ستون موازی با دیوار پشت آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tower: Any freestanding or attached structure that is relatively tall in proportion to its Base.
[ترجمه گوگل]برج: هر سازه مستقل یا متصلی که به نسبت پایه آن نسبتاً بلند باشد
[ترجمه ترگمان]برج: هر سازه ساده یا متصل که نسبت به پایه آن نسبتا بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The table-mounted models include freestanding table bases with storage shelf and drop-leaf trim shelf.
[ترجمه گوگل]مدل‌های روی میز شامل پایه‌های میز ایستاده با قفسه ذخیره‌سازی و قفسه‌های تزئینی برگی است
[ترجمه ترگمان]مدل های نصب شده روی میز شامل پایه های میز آزاد با قفسه های ذخیره سازی و shelf اصلاح شده صفحه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Roofed architectural structure, freestanding or attached, and open on one or more sides. It is Built in an elevated position to provide a view and capture daylight and fresh air.
[ترجمه گوگل]ساختار معماری مسقف، مستقل یا متصل، و باز از یک یا چند طرف این در یک موقعیت مرتفع ساخته شده است تا دید و نور روز و هوای تازه را بگیرد
[ترجمه ترگمان]ساختار معماری roofed، آزاد یا متصل، و در یک یا چند طرف باز است آن در یک موقعیت بالا قرار داده می شود تا یک دید ایجاد کرده و نور روز و هوای تازه را ثبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Two kinds of implementations are defined: hosted and freestanding.
[ترجمه گوگل]دو نوع پیاده سازی تعریف شده است: میزبانی و مستقل
[ترجمه ترگمان]دو نوع پیاده سازی تعریف شده است: میزبان و آزاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is the world's tallest building and freestanding structure, with panoramic views of Toronto.
[ترجمه گوگل]این بلندترین ساختمان و سازه مستقل جهان است که مناظری پانوراما از تورنتو دارد
[ترجمه ترگمان]این برج بلندترین ساختمان و ساختار ساده جهان است، و مناظر وسیعی از تورنتو به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Round freestanding sink that is usually placed against a wall.
[ترجمه گوگل]سینک گرد مستقل که معمولاً در کنار دیوار قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک سینک آزاد گرد که معمولا بر روی یک دیوار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] آزاد ایستاده

انگلیسی به انگلیسی

• a free-standing piece of furniture or other object is not fixed to anything or stands on its own away from other things.
free, unattached; unsupported

پیشنهاد کاربران

( خرده فروشی ) استند جداگانه و اختصاصی
منظوری فضای اضافه در فروشگاه که در خارج از شلف به کالایی تخصیص داده می شود.
بی تکیه گاه، بدون تکیه گاه، بدون تکیه، بی تکیه
مستقل
independent= Free - standing
قائم به ذات
دارای اراده آزاد
غیرمتصل
خودمختار
مستقل، متمایز، مجزا

بپرس