لجام گسیخته
خانم ها و آقایون گل،
این عبارت یعنی freedom of action or expression به معنای آزادی عمل یا آزادی بیان.
این عبارت یعنی freedom of action or expression به معنای آزادی عمل یا آزادی بیان.
دست باز
give ( full/free ) rein to sth: آزادی عمل دادن، اختیار تام دادن به، رخصت دادن به، اجازۀ بروز و ظهور دادن به
to allow an emotion or feeling to be expressed freely
اجازه دادن به یک احساس یا احساس که آزادانه بیان شود
... [مشاهده متن کامل]
The government continued to believe it should give free rein to the private sector in transportation.
دولت کماکان بر این باور بود که باید به بخش خصوصی در حمل و نقل اختیار آزاد/ آزادی عمل بدهد.
اجازه دادن به یک احساس یا احساس که آزادانه بیان شود
... [مشاهده متن کامل]
دولت کماکان بر این باور بود که باید به بخش خصوصی در حمل و نقل اختیار آزاد/ آزادی عمل بدهد.
ابصار گسیختگی
دست کسی را باز گذاشتن
آزادى عمل - اختیار -
My wife has free rein for deciding what kind of furniture we are going to buy.