free from


1- بی، بدون، عاری از، 2- ورای، در خارج از

جمله های نمونه

1. Is this milk free from germs?
[ترجمه گوگل]آیا این شیر بدون میکروب است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این شیر عاری از میکروب ها است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Make sure both surfaces are free from dust and grit.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که هر دو سطح عاری از گرد و غبار و شن باشد
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که هر دو سطح از گرد و غبار و سنگریزه آزاد باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She had the good fortune to be free from illness.
[ترجمه گوگل]او این شانس را داشت که از بیماری رهایی یابد
[ترجمه ترگمان]او ثروت خوبی برای آزاد شدن از بیماری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nothing can be more beautiful than the smile free from tears.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند زیباتر از لبخند بدون اشک باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند زیباتر از لبخند عاری از اشک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Given data which are free from bias there are further snares to avoid in statistical work.
[ترجمه گوگل]با توجه به داده هایی که عاری از سوگیری هستند، دام های بیشتری در کار آماری وجود دارد که باید از آنها اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به داده هایی که از تعصب آزاد هستند، snares های بیشتری برای اجتناب از کار آماری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A judge must be free from prejudice.
[ترجمه گوگل]قاضی باید عاری از تعصب باشد
[ترجمه ترگمان]قاضی باید از تعصب آزاد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our products are free from artificial additives .
[ترجمه گوگل]محصولات ما عاری از افزودنی های مصنوعی هستند
[ترجمه ترگمان]محصولات ما از افزودنی های مصنوعی معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At last I felt free from my cares.
[ترجمه گوگل]بالاخره احساس کردم از دغدغه هایم رها شده ام
[ترجمه ترگمان]سرانجام خود را آزاد یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I got this ticket for free from sb who didn't want it.
[ترجمه گوگل]من این بلیط را رایگان از sb گرفتم که آن را نمی خواست
[ترجمه ترگمان]من این بلیط رو مجانی از sb گرفتم که اونو نمی خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The organization wants to remain free from government control.
[ترجمه گوگل]این سازمان می خواهد از کنترل دولت آزاد بماند
[ترجمه ترگمان]این سازمان می خواهد از کنترل دولت آزاد بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At last he's totally free from pain.
[ترجمه گوگل]بالاخره او کاملاً از درد خلاص شد
[ترجمه ترگمان]سرانجام کاملا از درد آزاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A lot of the patients are now free from symptoms.
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران اکنون بدون علائم هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران اکنون از علائم بیماری رها شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nobody was free from suspicion, from the head girl down to the youngest pupil.
[ترجمه گوگل]هیچ کس از سر دختر گرفته تا جوانترین دانش آموز از شک و ظن آزاد نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از سو ظن محروم نشده بود، از طرف سر دختر کوچک تر به جوان ترین شاگرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The driver had to be cut free from the wreckage of his car.
[ترجمه گوگل]راننده باید از لاشه ماشینش خلاص می شد
[ترجمه ترگمان]راننده مجبور بود از لاشه اتومبیل او جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The fierce lion burst free from the chains.
[ترجمه گوگل]شیر درنده از زنجیر ترکید
[ترجمه ترگمان]شیر خشمگین از زنجیرها رها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

معاف از مثلاً مالیات
Free from tax
مُبرا بودن از
در امان از
free from harm : از آسیب در امان
دور از
عاری از هرگونه
آزاد از
بدون

بپرس