free form


دارای بدنه یا سطح پر انحنا، قوس دار، کمان سانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having an irregular, often curvilinear contour or shape, esp. in graphic design or abstract art.

(2) تعریف: unstructured or spontaneous, as a piece of music.

تخصصی

[کامپیوتر] نوعی پیمایش نوری که در آن عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد

پیشنهاد کاربران

پیچیده یا قوس دار
مثلا Freeform parts یعنی قطعات دارای شکل پیچیده
بدون تبعیت از فرم و سبک معینی. فرم آزاد

بپرس