freakishness


بوالهوسی

جمله های نمونه

1. The freakishness of their own appearance seemed entirely appropriate.
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب ظاهر خودشان کاملاً مناسب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]ظاهرش کاملا مناسب به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Vesta, with the unaccountable freakishness of children had deliberately dropped it behind the divan, an action which Jennie did not notice at the time.
[ترجمه گوگل]وستا با دمدمی مزاجی کودکان عمداً آن را پشت دیوان انداخته بود، کاری که جنی در آن زمان متوجه آن نشد
[ترجمه ترگمان]Vesta، با the که کودکان به عمد آن را پشت سر گذاشته بودند، عملی که در آن زمان متوجه آن نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whether moved only by her ordinary freakishness, or because an evil spirit prompted her, she put up her small forefinger, and touched the scarlet letter.
[ترجمه گوگل]خواه فقط به خاطر دمدمی مزاجی معمولی اش متاثر شده باشد، یا به دلیل اینکه روح شیطانی او را تحریک کرده است، انگشت اشاره کوچکش را بالا گرفت و حروف قرمز را لمس کرد
[ترجمه ترگمان]او انگشت کوچکش را بر سینه نهاد و به نامه ارغوانی اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tyson's behavior sullied boxing's always precarious reputation, making the sport synonymous with freakishness.
[ترجمه گوگل]رفتار تایسون شهرت همیشه نامطمئن بوکس را خدشه دار کرد و این ورزش را مترادف با عجولانه کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار تیسون همیشه به شهرت نامطمئن ورزش تبدیل شده است و این ورزش را مترادف با freakishness ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When biologists studied freaks they found that the same type of monstrosities appeared in many species, and that their freakishness could even be categorized.
[ترجمه گوگل]هنگامی که زیست شناسان بر روی افراد عجیب و غریب مطالعه کردند، دریافتند که همان نوع هیولاها در بسیاری از گونه ها ظاهر می شود، و حتی می توان عجیب و غریب بودن آنها را طبقه بندی کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که زیست شناسان در مورد freaks مطالعه کردند، متوجه شدند که همان نوع of در بسیاری از گونه ها وجود دارد و that می توانند دسته بندی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strangeness, oddness, abnormality; capriciousness; freakiness (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس