freaking

پیشنهاد کاربران

1 - وقتی به عنوان اسم استفاده می شود، "freaking" اغلب یک اصطلاح غیررسمی یا عامیانه است که به واکنش شدید یا حالت هیجان، ترس یا شگفتی اشاره دارد.
👇مثال؛
His freaking over the spider was quite dramatic.
...
[مشاهده متن کامل]

The movie caused some serious freaking among the audience.
There was a lot of freaking when they announced the surprise.
2 - به عنوان صفت، "freaking" برای تقویت احساس یا اهمیت اسمی که آن را توصیف می کند، استفاده می شود. اغلب برای تأکید استفاده می شود و می تواند جایگزین خفیف تر و کمتر توهین آمیز نسبت به کلمات قوی تر باشد.
👈مترادف: Intense, extreme, massive ( when used for emphasis as an adjective )
👇مثال؛
This is freaking amazing!
I’m so freaking tired after that hike.
That was a freaking good meal!

Dont look at your fraking phone
به گوشی کوفتیت نگاه نکن
برای وقتی بکار میره که یه کارت رو احمقانه نشون بده
کوفتی
Success is earned by hard freaking work.
Freaking = تمام عیار، لعنتی، کامل ( fucking )
تمام عیار
به شدت
سال تخمی ( با پوزش )
معنی ترسوندن هم میشه مثال:
You are freaking me out
ترجمه: تو داری منو می ترسونی.
1 ) در اصل: داشتن یک تجربه بد توهم زا؛
2 ) صفت به معنای استثنایی
It looks so freaking good
3 ) لعنتی ، لوس ، یک حسن تعبیر برای لعنتی
Get your freaking feet off of the table.
لعنتی
اصطلاحی برای نشان دادن اینکه ترس از چیزی که شما رو احمق نشان میدهد مثل freaking body یعنی ترس از رقصیدن بدن لعنتی رو تکون بده
ترسناک
برای تاکید بیشتر رو موضوع استفاده میشه
معنی لغوی خاصی نداره فقط میخواد شدت ماجرا رو نشون بده
اصطلاحی برای تاکید بر آنچه که میگویید یا بیان خشم خود، مثل معادل فارسی ( لعنتی ) معادل انگلیسی fucking و frigging مثال1 - Traffic was a freaking nightmare ترافیک یک کابوس لعنتی بود ) 2 - I don't freaking know از کدوم گوری بدونم یا لامصب نمیدونم.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس