1. a frazzled widow with six children
بیوه زن بی رمق با شش فرزند
2. They finally arrived home, hot and frazzled.
[ترجمه گوگل]بالاخره داغ و متحیر به خانه رسیدند
[ترجمه ترگمان]سرانجام به خانه رسیدند، گرم و آشفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرانجام به خانه رسیدند، گرم و آشفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The meeting left me feeling completely frazzled.
[ترجمه گوگل]این ملاقات باعث شد که من کاملاً گیج باشم
[ترجمه ترگمان]این دیدار من را کاملا پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دیدار من را کاملا پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some parents say they feel frazzled most nights.
[ترجمه گوگل]برخی از والدین می گویند که اغلب شب ها احساس سرگیجه می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی والدین می گویند که آن ها بیشتر شب ها احساس خستگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی والدین می گویند که آن ها بیشتر شب ها احساس خستگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The worst of it was that these frazzled plants would not, could not respond.
[ترجمه گوگل]بدترین آن این بود که این گیاهان شکننده نمی توانستند پاسخ دهند
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این بود که این گیاهان فرسوده نمی توانستند واکنش نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدتر از همه این بود که این گیاهان فرسوده نمی توانستند واکنش نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One evening, tired, hungry and frazzled, I caught the tube home from Central London.
[ترجمه گوگل]یک روز غروب، خسته، گرسنه و فرسوده، از مرکز لندن به خانه رفتم
[ترجمه ترگمان]یک شب، خسته، گرسنه و فرسوده، لوله خانه را از مرکزی لندن گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک شب، خسته، گرسنه و فرسوده، لوله خانه را از مرکزی لندن گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Then let Vibes soothe your frazzled retinas in glorious monochrome!
[ترجمه گوگل]سپس اجازه دهید Vibes شبکیه چشم شما را به صورت تک رنگ با شکوه آرام کند!
[ترجمه ترگمان]پس اجازه بدید مردمک چشمت رو با monochrome باشکوه آروم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس اجازه بدید مردمک چشمت رو با monochrome باشکوه آروم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Michael: Hi Billy. You look frazzled today.
[ترجمه گوگل]مایکل: سلام بیلی امروز گیج به نظر میرسی
[ترجمه ترگمان]سلام بیلی امروز آشفته به نظر میای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سلام بیلی امروز آشفته به نظر میای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was frazzled after the visit of her in - laws .
[ترجمه گوگل]او پس از ملاقات همسر شوهرش دچار سرگیجه شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ملاقات با قوانین او آشفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از ملاقات با قوانین او آشفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I was frazzled after seven - day work without any holidays.
[ترجمه گوگل]من بعد از هفت روز کار بدون هیچ تعطیلی، گیج شدم
[ترجمه ترگمان]بعد از هفت روز کار بدون هیچ تعطیلاتی آشفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از هفت روز کار بدون هیچ تعطیلاتی آشفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Soothing and Relaxing . Soothe your frazzled nerves and regain your serenity, relax muscle and assist dormancy.
[ترجمه گوگل]تسکین دهنده و آرامش بخش اعصاب شکسته خود را آرام کنید و آرامش خود را بازیابید، عضلات را شل کنید و به خواب کمک کنید
[ترجمه ترگمان]استراحت و استراحت اعصاب فرسوده خود را تغییر دهید و آرامش خود را به دست آورید، ماهیچه آرام خود را آرام کنید و به نهفتگی کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استراحت و استراحت اعصاب فرسوده خود را تغییر دهید و آرامش خود را به دست آورید، ماهیچه آرام خود را آرام کنید و به نهفتگی کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But I am short-tempered, frazzled from all responsibilities. I am the "Sandwich Generation", caught between kids and parents.
[ترجمه گوگل]اما من دمدمی مزاج هستم و از همه مسئولیت ها بیزارم من "نسل ساندویچ" هستم که بین بچه ها و والدین گیر کرده ام
[ترجمه ترگمان]اما من کمی عصبی، عصبی از همه مسئولیت ها هستم من \"نسل ساندویچ\" هستم که بین بچه ها و والدین گیر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما من کمی عصبی، عصبی از همه مسئولیت ها هستم من \"نسل ساندویچ\" هستم که بین بچه ها و والدین گیر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cuffs were frazzled.
[ترجمه گوگل]سرآستین ها فرسوده شده بود
[ترجمه ترگمان]دستبندها آشفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دستبندها آشفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I've had a stressful day at work and it's left me feeling a bit frazzled.
[ترجمه گوگل]من یک روز پر استرس را در محل کار گذرانده ام و این باعث شده تا کمی احساس گیجی کنم
[ترجمه ترگمان]من یک روز پر استرس در کار داشتم و این احساس مرا کمی آشفته کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یک روز پر استرس در کار داشتم و این احساس مرا کمی آشفته کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید