fraternise

انگلیسی به انگلیسی

• join together, join in fellowship (also fraternize)

پیشنهاد کاربران

دوستانه رفتار کردن ( بویژه با کسی که قرار نیست دوستانه رفتار کنید مثلا دشمن خود یا دشمن گروه خود یا دشمن کشور خود )
She was accused of fraternizing with the enemy.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fraternize
✅️ اسم ( noun ) : fraternization / fraternity / frat
✅️ صفت ( adjective ) : fraternal
✅️ قید ( adverb ) : fraternally
to meet people socially
to be friendly with someone, especially if you have been ordered not to be friendly with them
کلمه خاصی نداره مثل دوستی مردم دوتا کشوری که تو جنگ باهم هستن، مثل دوستی بچه های یهودی ها و مسلمان ها علی رغم اینکه خانواده ها مخالف باشن. . . همچین حسیه
...
[مشاهده متن کامل]

The troops were forbidden to fraternize with the enemy

بپرس