1. fraternal twins
دوقلوهای دو تخمه،دوقلوهای همزادی،دوگانه های همزادی
2. a fraternal organization
سازمان اخوت
3. the fraternal love of jahangir and iraj and i
عشق برادرانه ی من و جهانگیر و ایرج
4. Shall we apply to fraternal factories for help?
[ترجمه گوگل]آیا از کارخانه های برادر درخواست کمک کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید برای کمک به کارخانه های برادر به کار بریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The relative frequency of fraternal twins has halved since 1950.
[ترجمه گوگل]تعداد نسبی دوقلوهای برادر از سال 1950 به نصف کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تعداد نسبی دوقلوها برادر از سال ۱۹۵۰ نصف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The fraternal spirit seems to be declining in relations between our churches.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد روحیه برادری در روابط بین کلیساهای ما رو به افول است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که روح برادرانه در روابط میان کلیساهای ما رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Little fraternal love existed between these two clandestine arms of government.
[ترجمه گوگل]عشق برادرانه کمی بین این دو بازوی مخفی دولت وجود داشت
[ترجمه ترگمان]عشق برادرانه کوچکی بین این دو بازوی دیگر حکومت وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My master, King Philip, sends fraternal greetings.
[ترجمه گوگل]ارباب من، شاه فیلیپ، درودهای برادرانه می فرستد
[ترجمه ترگمان]استاد من، شاه فیلیپ، درود fraternal را به شما می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They seat warm fraternal greetings to our Party Congress.
[ترجمه گوگل]آنها به کنگره حزب ما سلام برادرانه می رسانند
[ترجمه ترگمان]آن ها به کنگره حزب ما تبریک گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Moreover, the system sets a good example to fraternal colleges in Yunnan.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این سیستم نمونه خوبی برای کالج های برادر در یوننان است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، این سیستم یک مثال خوب برای دانشکده های برادرانه در Yunnan دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In a maternity ward, the fraternal love gave way to gynarchy .
[ترجمه گوگل]در یک زایشگاه، عشق برادرانه جای خود را به ژانارشی داد
[ترجمه ترگمان]در بخش زایمان، عشق برادرانه به gynarchy راه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A: Dedication, fraternal love, mutual aid and progress.
[ترجمه گوگل]ج: فداکاری، محبت برادرانه، کمک متقابل و پیشرفت
[ترجمه ترگمان]پاسخ: عشق متقابل، عشق برادرانه، کمک متقابل و پیشرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Their social and fraternal ends are sometimes worthy of note as well.
[ترجمه گوگل]اهداف اجتماعی و برادرانه آنها نیز گاهی قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]هدف های اجتماعی و برادری آن ها گاهی ارزش توجه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They practice what is known as fraternal polyandry -- where the brothers of one family marry the same woman.
[ترجمه گوگل]آنها کاری را انجام میدهند که به نام چند اندری برادرانه شناخته میشود -- که در آن برادران یک خانواده با یک زن ازدواج میکنند
[ترجمه ترگمان]آن ها چیزی را تمرین می کنند که به عنوان polyandry برادر شناخته می شود - - جایی که برادران یک خانواده با یک زن ازدواج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید