franchise

/ˈfrænˌt͡ʃaɪz//ˈfrænt͡ʃaɪz/

معنی: حق رای، حق مخصوص، ازاد کردن، حق رای دادن
معانی دیگر: (اجازه یا امتیازی که از سوی دولت و غیره به شخص یا شرکتی داده می شود) امتیاز، فرداد، برترانه، (اجازه یا امتیازی که برخی شرکت ها به افراد می دهند تا زیر نظر آنها فعالیت کنند) امتیاز، (معمولا با: the) حق رای (در انتخابات)، (مغازه یا محل کسب دارای امتیاز از شرکت اصلی) مغازه ی امتیازی، فردادی، (در اصل) معافیت (از بیگاری یا مالیات یا خدمت و غیره)، بخشودگی، جواز، پروانه، (برخی ورزش های حرفه ای) امتیاز تشکیل یا داشتن تیم، enfranchise : امتیاز، حق انتخاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a right or privilege conferred by a government, esp. the right to vote or the rights and powers of incorporation.
مشابه: charter, concession, liberty

- New Zealand granted the franchise to women in 1893.
[ترجمه گوگل] نیوزلند در سال 1893 حق امتیاز را به زنان اعطا کرد
[ترجمه ترگمان] نیوزلند به زنان در سال ۱۸۹۳ حق رای داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a right granted by a commercial enterprise to sell a product or service in a limited territory.

(3) تعریف: the territory in which such a right may be exercised.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: franchises, franchising, franchised
مشتقات: franchisement (n.)
(1) تعریف: to allow (someone) the right to sell one's product or service.

- franchise a dealer
[ترجمه گوگل] حق رای دادن به یک فروشنده
[ترجمه ترگمان] فروش را به دیلر واگذار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to grant the rights of citizenship to, esp. the right to vote; enfranchise.
متضاد: disfranchise

جمله های نمونه

1. the franchise to open a mcdonald's hamburger shop
امتیاز گشودن یک همبرگر فروشی مک دونالد

2. they had granted him a franchise to open a college
به او امتیاز تاسیس یک مدرسه ی عالی را داده بودند.

3. in some countries women still don't have the franchise
در برخی کشورها زنان هنوز حق رای ندارند.

4. After the Second World War the franchise was extended to all adults over eighteen.
[ترجمه علی جهانتیغ پور] پس از جنگ جهانی دوم این حق رای دادن به تمام بزرگسالان بالای هجده سال گسترش یافت.
|
[ترجمه عباس عبادی] پس از جنگ جهانی دوم، حق رای شامل همه ی بزرگسالان بالای هجده سال شد.
|
[ترجمه گوگل]پس از جنگ جهانی دوم، حق رای دادن به همه بزرگسالان بالای هجده سال گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]بعد از جنگ جهانی دوم، این حق امتیاز برای همه افراد بالغ بر هیجده سال تمدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the reorganization, Southern Television lost their franchise.
[ترجمه علی جهانتیغ پور] در سازماندهی مجدد ، تلویزیون جنوب حق رای خود را از دست داد.
|
[ترجمه گوگل]در سازماندهی مجدد، تلویزیون جنوبی امتیاز خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]در سازماندهی مجدد، تلویزیون جنوبی امتیازات خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Talk to other franchise holders and ask them what they think of the parent company.
[ترجمه گوگل]با دیگر دارندگان حق امتیاز صحبت کنید و از آنها بپرسید که در مورد شرکت مادر چه فکر می کنند
[ترجمه ترگمان]با دیگر دارندگان فرانشیز خود صحبت کنید و از آن ها بپرسید در مورد شرکت مادر چه فکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Catering in the schools is run on a franchise basis.
[ترجمه گوگل]پذیرایی در مدارس به صورت فرانشیز انجام می شود
[ترجمه ترگمان]کار تدارکات در مدارس بر پایه حق امتیاز اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The minimum start-up capital for a Pizza franchise is estimated at $250,000 to $3000.
[ترجمه گوگل]حداقل سرمایه اولیه برای فرانچایز پیتزا 250000 تا 3000 دلار تخمین زده می شود
[ترجمه ترگمان]حداقل سرمایه شروع برای یک امتیاز پیتزا با ۲۵۰۰۰۰ دلار به ۳۰۰۰ دلار تخمین زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 191the suffragists won the franchise for UK women over the age of 2
[ترجمه گوگل]در سال 191، حق رای‌ها برنده امتیاز برای زنان بالای 2 سال بریتانیا شدند
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۱ \"suffragists\" در سال ۱۹۱ رای زنان انگلستان را از ۲ سالگی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The beer is brewed in Britain under franchise.
[ترجمه گوگل]این آبجو در بریتانیا تحت فرانشیز دم می شود
[ترجمه ترگمان]آبجو در بریتانیا تحت امتیاز تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The franchise was awarded to a French company.
[ترجمه گوگل]حق امتیاز به یک شرکت فرانسوی اعطا شد
[ترجمه ترگمان]این امتیاز به یک شرکت فرانسوی اعطا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The diving school has acquired a franchise for scuba equipment.
[ترجمه گوگل]مدرسه غواصی امتیازی برای تجهیزات غواصی به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]این مدرسه غواصی موفق به کسب حق امتیاز برای تجهیزات غواصی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ITV licensee lost its franchise to Carlton TV.
[ترجمه گوگل]دارنده مجوز ITV حق امتیاز خود را به تلویزیون کارلتون از دست داد
[ترجمه ترگمان]The ITV franchise را به تلویزیون کارلتون از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Women were not given the franchise in Britain until the twentieth century.
[ترجمه گوگل]تا قرن بیستم در بریتانیا حق امتیاز به زنان داده نشد
[ترجمه ترگمان]زنان تا قرن بیستم حق رای در بریتانیا را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The 1918 Reform Act extended the franchise to women over 30.
[ترجمه گوگل]قانون اصلاحات 1918 حق امتیاز را به زنان بالای 30 سال گسترش داد
[ترجمه ترگمان]قانون اصلاحات سال ۱۹۱۸، حق رای زنان را در ۳۰ سال تمدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The company has just won a television franchise.
[ترجمه گوگل]این شرکت به تازگی برنده یک امتیاز تلویزیونی شده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت فقط یک امتیاز تلویزیونی به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حق رای (اسم)
franchise

حق مخصوص (اسم)
franchise

ازاد کردن (فعل)
release, liberate, free, assert, assoil, ease, franchise, deliver, unfix, unwrap, enfranchise, liberalize, extricate, uncage, unfasten, unhitch, unloose, unstring, unyoke

حق رای دادن (فعل)
free, franchise, enfranchise

تخصصی

[حسابداری] اجازه استفاده از نام تجاری (فرانشیز)
[حقوق] فرانشیز، امتیاز (فعالیت تجارتی)، آزادی، مصونیت، حق رأی
[ریاضیات] امتیاز انحصاری، امتیاز، امتیاز فروش

انگلیسی به انگلیسی

• special privilege granted by a government; license to market a company's goods or services; business which has been granted such a license; suffrage, right to vote; immunity, exemption
grant a franchise to an individual or group; grant the right to vote
the franchise is the right to vote in an election, especially one to elect a parliament; a formal use.
a franchise is an authority that is given by a company to someone, allowing them to sell its goods or services.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A legal right or license to operate a business; license 🏢
🔍 مترادف: Authorization
✅ مثال: She bought a franchise of a popular fast - food chain and successfully ran it for several years.
رستورانها و فروشگاه های زنجیره ای
۱. حق رای ( در انتخابات ) ۲. پروانه. جواز. اجازه ۳. امتیاز ۴. نمایندگی. نمایندگی فروش ۵. ( ورزش ) امید تیم ۶. ( حقوقی ) معافیت. مصونیت ۷. ( بیمه ) فرانشیز ۸. پروانه یا امتیاز یا نمایندگی ( به کسی ) دادن، واگذار کردن
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
they had granted him a franchise to open a college.
به او جواز و امتیاز تاسیس یک مدرسه ی عالی را داده بودند.
in some countries women still don't have the franchise
در برخی کشورها زنان هنوز حق رای ندارند.

ممنون از دوستان، یک توضیح هم من اضافه کنم:
franchisor یا فرانچایزر، امتیازدهنده و طرف اول قرارداد است.
و
franchisee فرانچایزی، دریافت کننده حق امتیاز، و طرف دوم قرارداد است.
مثلاً: فلان شرکت، مستقل نیست و از فلان شرکت دیگر، حق امتیاز گرفته است و در ازای فروش کالا یا املاک، کمیسیون می گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه اسناد و مکاتبات ۱: فرانشیز، میزان معینی از خسارت که بیمه گر از پوشش آن معاف است.
1. شعبه ( نمایندگی )
2. حق امتیاز ( جواز - پروانه )
3. تیم ورزشی حرفه ای
نمایندگی
شعبه
حق امتیاز
franchise ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: حق رأی
تعریف: حق دادن رأی در انتخابات
نمایندگی
در حقوق تجارت لیسانس یا مجوز که تولید کننده به یک تاجر اهدا میکند در حقوق اساسی به معنی حق رای می باشد
■ noun
[count]
1 : the right to sell a company's goods or services in a particular area
• She was granted an exclusive franchise in the city's west end
; also : a business that is given such a right
...
[مشاهده متن کامل]

• They just opened a new fast - food franchise down the street
2 : the right to vote
•The U. S. did not extend the franchise to women until the early 20th century
3 US, sports : a team that is a member of a professional sports league
• He's the best player in the history of the franchise
◇In U. S. and Canadian English, a franchise player is the best and most important player on a particular professional sports team
Other forms: plural - chis�es
■ verb
[ obj] : to offer the right to sell ( your company's goods or services ) in a particular area
• Most of the restaurants are owned by the company, but 15 are franchised restaurants. [=are owned and operated by people who have a franchise
●● in GAME ( در دنیای گیم و صنعت ویدیویی و دیجیتال مفاهیم زیادی داره که زیر میزارم ) :
🔴 ?? What does franchise mean in gaming
A game franchise is an iterative series of game products developed around a demand for the services/value of the intellectual property. . . . From there a second game is released which results in the establishment of a franchise within the brand.
🔴 What is the meaning of franchise?
franchising
A franchise ( or franchising ) is a method of distributing products or services involving a franchisor, who establishes the brand's trademark or trade name and a business system, and a franchisee, who pays a royalty and often an initial fee for the right to do business under the franchisor's name and system.
🔴 What is the biggest video game franchise?
Pok�mon
By a long shot, the best - selling video game franchise is Pok�mon, with revenue of about $90 billion. Not only is it the biggest video game franchise, but it's also the highest - grossing media franchise in general.
🔴 What author has a video game franchise bearing their name?
Tom Clancy
To date, video games carrying the Tom Clancy name sold more than 76 million copies, and very likely helped recruit new video game players. Many Clancy fans will remember the author for his literary works and the movies they spawned. But his name also holds great value in the video game world.
🔴 What is the purpose of a franchise?
A franchise is a type of license that grants a franchisee access to a franchisor's proprietary business knowledge, processes and trademarks, thus allowing the franchisee to sell a product or service under the franchisor's business name.
🔴 What's the biggest franchise in the world?
McDonald's
1. McDonald's. McDonald's is the world's largest franchise network with an incredible $89 billion in global sales.
🔴 But, the logic goes, if people will buy a game, then a game franchise means that people will buy several games. This results in all game developers in a perpetual search for a successful franchise. Many games are created with a general hope that franchises will happen if not a specific plan for multiple games.
🔵 What video game has the most sequels?
Here are the video games with the most sequels!
Mario – 119 games.
Mega Man – 103 games.
Sonic – 80 games.
Final Fantasy – 80 games.
Pokemon – 59 games.
Dragon Quest – 43 games.
Castlevania – 35 games.
Resident Evil – 32 games.

امتیاز فعالیت تجارتی
حق امتیاز بهره برداری
سهم فروش.
حق امتیاز گونه ای از کسب و کار است که بر پایه آن به یک شرکت اختیار داده می شود که تولیدات یا فراورده های شرکت دیگر را بفروشد و در برابر آن مبلغی دریافت کند که به این مبلغ، مبلغ فرانشیز می گویند
امتیاز استفاده از نام تجاری یک شرکت بزرگتر برای فعالیت های تجاری یک شخص حقیقی یا شرکت کوچکتر
خود سهم
سهم بیمه گذار
خود پرداخت
حق امتیاز
جواز
پروانه
Business=Franchise
در جهان سینما, به معنای یک سری از فیلم هایی که هم نام هستند و یا درباره یک کاراکتر یکسان ساخته میشوند!
سری فیلم
حق امتیاز
[در بیمه] میزان پرداختی است که برای موارد مورد بیمه و برای پیشگری از بروز خطر اخلاقی، به عهده بیمه گزار است. پرداخت ده درصد از بیمه های درمانی و سی درصد از خسارت تصادف، نمونه هایی از فرانشیز در صنعت بیمه است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس