1. many considerations entered into the framing of this document
ملاحظات زیادی در تدوین این سند دخیل بوده است.
2. The government is framing a new bill to put a cap on gambling.
[ترجمه گوگل]دولت در حال تدوین لایحه جدیدی برای محدود کردن قمار است
[ترجمه ترگمان]دولت در حال ایجاد یک لایحه جدید برای گذاشتن یک کلاه در قمار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Newman played a central role in framing the new law.
[ترجمه گوگل]نیومن نقش اصلی را در تدوین قانون جدید ایفا کرد
[ترجمه ترگمان]نیومن نقش اصلی را در چارچوب قانون جدید ایفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. All these were signals of a religious kind, framing the performances in culturally specific ways.
[ترجمه گوگل]همه اینها نشانههایی از نوع مذهبی بودند که اجراها را به روشهای فرهنگی خاص چارچوب میدادند
[ترجمه ترگمان]همه اینها اشاراتی از نوع مذهبی بودند، که عملکرد را به روش های خاص فرهنگی چارچوب بندی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But not only does the framing of the existing social services date back twenty years already.
[ترجمه گوگل]اما نه تنها چارچوب بندی خدمات اجتماعی موجود به بیست سال قبل برمی گردد
[ترجمه ترگمان]اما نه تنها چارچوب خدمات اجتماعی موجود بیست سال پیش باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Here were the ringlets, framing a face of exquisite symmetry.
[ترجمه گوگل]حلقهها در اینجا بودند که چهرهای از تقارن بدیع را قاب میکردند
[ترجمه ترگمان]در این میان، حلقه های زلف، درست صورت یک چهره زیبا و زیبا را زینت داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ornate patterns are carved into the bricks framing the entrance.
[ترجمه گوگل]نقوش تزیینی بر روی آجرهای قاب ورودی حک شده است
[ترجمه ترگمان]الگوهای Ornate در داخل آجرهای ورودی حکاکی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Presumably, framing these contexts, there are limits to human conceptual schemes.
[ترجمه گوگل]احتمالاً در چارچوب این زمینهها، محدودیتهایی برای طرحهای مفهومی انسان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]احتمالا، چارچوب بندی این زمینه ها، محدودیت هایی برای طرح های مفهومی انسانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A further regular pitfall in framing questions is the double question.
[ترجمه گوگل]یک دام معمولی دیگر در چارچوب بندی سؤالات، سؤال دوگانه است
[ترجمه ترگمان]یک دام منظم دیگر در مسایل کادربندی این سوال دوگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As with most installations, the framing is done first, then the firebox is set in and the chimney assembled.
[ترجمه گوگل]مانند اکثر نصبها، ابتدا قاببندی انجام میشود، سپس جعبه آتشنشانی نصب میشود و دودکش مونتاژ میشود
[ترجمه ترگمان]اما در بیشتر تاسیسات، کادربندی اول انجام می شود، سپس تنور نصب می شود و دودکش جمع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This block is dovetailed into the pine framing of the sides so it can be slipped off for disassembly.
[ترجمه گوگل]این بلوک به قاب چوبی کنارهها متصل شده است تا بتوان آن را برای جدا کردن جدا کرد
[ترجمه ترگمان]این قطعه به ساختار کاج کناره های آن متصل است، بنابراین می توان آن را برای جدا ساختن از هم باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The framing of the traditional photograph and its construction from a particular perspective offer a safe viewing distance.
[ترجمه گوگل]قاببندی عکس سنتی و ساخت آن از منظری خاص، فاصله دید امنی را ارائه میدهد
[ترجمه ترگمان]کادربندی عکس سنتی و ساخت آن از یک دیدگاه خاص، یک فاصله دید ایمن را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I thought of framing the letter, but that would be ostentatious.
[ترجمه گوگل]به این فکر کردم که نامه را قاب کنم، اما این کار خودنمایی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]به فکر تهیه نامه افتادم، ولی این خیلی زرق و برق دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Let us now consider the various stages in framing a document profile.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید اکنون مراحل مختلف کادربندی نمایه سند را در نظر بگیریم
[ترجمه ترگمان]حال بیایید مراحل مختلف را در کادربندی یک پروفایل سند در نظر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید