1. fragmented thoughts
افکار ازهم گسیخته
2. the grenade fragmented the statue into thousands of pieces
نارنجک مجسمه را به هزاران ذره خرد کرد.
3. In this increasingly fragmented society, a sense of community is a thing of the past.
[ترجمه گوگل]در این جامعه که به طور فزاینده ای از هم پاشیده می شود، احساس جامعه به گذشته تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]در این جامعه رو به رشد فزاینده، یک حس اجتماعی یک چیز گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But we are now a much more fragmented society.
[ترجمه گوگل]اما ما اکنون جامعه ای بسیار پراکنده تر هستیم
[ترجمه ترگمان]اما اکنون ما جامعه تکه تکه تری هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Fierce rivalries have traditionally fragmented the region.
[ترجمه گوگل]رقابت های شدید به طور سنتی منطقه را تکه تکه کرده است
[ترجمه ترگمان]رقابت های شدید به طور سنتی منطقه را از هم جدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The clouds fragmented and out came the sun.
[ترجمه گوگل]ابرها تکه تکه شدند و خورشید بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]ابرها پراکنده شدند و بیرون آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His day was fragmented by interruptions and phone calls.
[ترجمه گوگل]روز او با وقفه ها و تماس های تلفنی تکه تکه شد
[ترجمه ترگمان]روز او با وقفه های تلفنی و تماس های تلفنی متلاشی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The lecture notes are fragmented; a fair number of sentences remain incomplete.
[ترجمه گوگل]یادداشت های سخنرانی تکه تکه هستند تعداد نسبتاً زیادی از جمله ها ناقص می مانند
[ترجمه ترگمان]یادداشت های سخنرانی پراکنده هستند؛ تعداد زیادی از جملات ناقص باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ideas are everything in a fragmented global marketplace, and great ideas demand a diverse work force.
[ترجمه گوگل]ایدهها همه چیز در یک بازار پراکنده جهانی هستند و ایدههای عالی نیروی کار متنوعی را میطلبد
[ترجمه ترگمان]ایده ها همه چیز در یک بازار جهانی پراکنده هستند، و ایده های بزرگ نیازمند نیروی کار متنوعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The group fragmented and re-formed in twos and threes, speculating on possible reasons for Gebrec's disappearance.
[ترجمه گوگل]این گروه تکه تکه شد و دوباره در دو و سه تشکیل شد و در مورد دلایل احتمالی ناپدید شدن گبرک حدس و گمان می زند
[ترجمه ترگمان]این گروه به طور دو به دو و سه به سه شکل گرفت و به دلایل احتمالی ناپدید شدن Gebrec ها فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These changes will help to rebuild a fragmented community and create an environment suitable for children to grow up in.
[ترجمه گوگل]این تغییرات به بازسازی یک جامعه پراکنده و ایجاد محیطی مناسب برای رشد کودکان کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این تغییرات به بازسازی یک جامعه تکه تکه و ایجاد محیطی مناسب برای رشد کودکان کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. John Tiller led a fragmented existence at this time.
[ترجمه گوگل]جان تیلر در این زمان زندگی پراکنده ای را رهبری می کرد
[ترجمه ترگمان]جان Tiller در این زمان یک موجودیت مستقل را رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Behind the fragmented Dublin tenement of the first act we see massed ranks of silent soldiers.
[ترجمه گوگل]در پشت خانه تکه تکه شده دوبلین در اولین اقدام، صفوف انبوه سربازان خاموش را می بینیم
[ترجمه ترگمان]در پس tenement fragmented، نخستین پرده، صفوف سربازان خاموش را می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many other white-collar jobs, claims Braverman,(Sentence dictionary) are similarly fragmented.
[ترجمه گوگل]براورمن ادعا میکند که بسیاری از کارهای یقه سفید دیگر نیز به همین ترتیب تکه تکه شدهاند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مشاغل اداری دیگر، ادعاهای braverman، (فرهنگ لغت جملات)نیز به طور مشابه تجزیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. To assume that teaching them a fragmented curriculum will lead them to a unified sense of place and person is unrealistic.
[ترجمه گوگل]فرض اینکه آموزش یک برنامه درسی پراکنده به آنها منجر به درک یکپارچه از مکان و شخص می شود غیر واقعی است
[ترجمه ترگمان]برای این که فرض کنیم که تدریس یک برنامه آموزشی تکه تکه شده، آن ها را به یک حس منسجم از مکان و فرد هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید