1. fragmentary information
اطلاعات جسته و گریخته
2. Time has traveled into fragmentary memories of the dawn and then melt into one wipe mist.
[ترجمه گوگل]زمان به خاطرات تکه تکه سپیده دم رفته و سپس در یک غبار پاک شده ذوب شده است
[ترجمه ترگمان]زمان به مرور خاطرات از هم می پاشد و بعد در مه محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There is only fragmentary evidence to support this theory.
[ترجمه گوگل]تنها شواهد جزئی برای حمایت از این نظریه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فقط شواهد fragmentary برای حمایت از این نظریه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They tried to reconstruct the crime from the fragmentary pieces of information.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند جنایت را از روی اطلاعات پراکنده بازسازی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند جنایت را از تکه های پراکنده اطلاعات بازسازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Any action on the basis of such fragmentary evidence would be foolish.
[ترجمه گوگل]هر اقدامی بر اساس چنین شواهد جزئی احمقانه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هر اقدامی که بر مبنای چنین شواهدی از هم گسیخته باشد ابلهانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His knowledge of the subject is fragmentary.
[ترجمه گوگل]دانش او از این موضوع پراکنده است
[ترجمه ترگمان]اطلاعاتش درباره این موضوع جزئی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Other fragmentary legislation is to be found in recent years, e. g. the Safety of Sports Grounds Act 197
[ترجمه گوگل]قوانین پراکنده دیگری را می توان در سال های اخیر یافت، مانند g قانون 197 ایمنی زمین های ورزشی
[ترجمه ترگمان]قوانین پراکنده دیگری نیز باید در سال های اخیر یافت شوند گرم قانون ایمنی در حوزه ورزش ۱۹۷:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The fragmentary analysis of nature succeeds only in obscuring the real and deepening the mystery.
[ترجمه گوگل]تحلیل پراکنده طبیعت تنها در پنهان کردن واقعیت و عمیق تر کردن راز موفق است
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل پراکنده طبیعت تنها در پنهان کردن حقیقی و عمیق شدن اسرار موفق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The base of the fragmentary design comprises a half-boss which rests on a small triangle.
[ترجمه گوگل]پایه طرح تکه تکه شامل یک نیم باس است که بر روی یک مثلث کوچک قرار دارد
[ترجمه ترگمان]پایه طراحی پراکنده شامل یک half است که بر روی یک مثلث کوچک قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The whole text has a fragmentary, indefinite quality.
[ترجمه گوگل]کل متن کیفیتی جزئی و نامعین دارد
[ترجمه ترگمان]همه متن دارای کیفیتی fragmentary و نامحدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I have only a fragmentary recollection of the house where I grew up.
[ترجمه گوگل]من فقط یک خاطره تکه تکه از خانه ای که در آن بزرگ شده ام به یاد دارم
[ترجمه ترگمان]فقط خاطره مبهمی از این خانه دارم که در آن بزرگ شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When the mare basins were excavated the fragmentary material beneath them must have been compressed to a higher density than before.
[ترجمه گوگل]هنگامی که حوضه های مادیان حفاری شدند، مواد تکه تکه زیر آنها باید به تراکم بالاتری نسبت به قبل فشرده شده باشد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که حوضه های مادیان کشف شدند، ماده از هم گسیخته در زیر آن ها باید به چگالی بالاتر از قبل فشرده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Only one fragmentary letter of his survives in the canonical New Testament.
[ترجمه گوگل]تنها یک نامه تکه تکه از او در عهد جدید متعارف باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]تنها یک نامه پراکنده از او در عهد جدید عهد جدید باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Excavations have revealed fragmentary remains of substantial masonry buildings within the town walls, but no complete plans have been recovered.
[ترجمه گوگل]حفاری ها بقایای تکه تکه ساختمان های بنایی قابل توجهی را در داخل دیوارهای شهر نشان داده است، اما هیچ طرح کاملی به دست نیامده است
[ترجمه ترگمان]حفاری بقایای پراکنده ساختمان های اصلی در دیواره ای شهر را آشکار کرده است، اما هیچ برنامه کامل پیدا نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We also know that the fossil record is fragmentary in the extreme.
[ترجمه گوگل]ما همچنین می دانیم که سابقه فسیلی در حد بسیار زیاد تکه تکه است
[ترجمه ترگمان]همچنین می دانیم که سابقه فسیلی در نهایت از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید