fractionation


شیمى : جزء به جزء کردن

جمله های نمونه

1. Cell fractionation The separation of the different constituents of the cell into homogenous fractions.
[ترجمه گوگل]تقسیم سلولی جداسازی اجزای مختلف سلول به بخش های همگن
[ترجمه ترگمان]fractionation سلول جداسازی اجزای مختلف سلول را به بخش های همگن تقسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is known as vacuum fractionation.
[ترجمه گوگل]این به عنوان شکنش خلاء شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]این به عنوان fractionation خلا شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fractionation separation of fructose monopalmitate and fructose dipalmitate by extraction with mixed organic solvent were performed.
[ترجمه گوگل]جداسازی تفکیک فروکتوز مونوپالمیتات و فروکتوز دی پالمیتات با استخراج با حلال آلی مخلوط انجام شد
[ترجمه ترگمان]جداسازی fractionation فروکتوز و فروکتوز با استخراج با حلال ترکیبی ارگانیک انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Second, chromatographic fractionation should be avoided in the application of various surfactants in the combination system.
[ترجمه گوگل]دوم، در استفاده از سورفکتانت های مختلف در سیستم ترکیبی باید از شکنش کروماتوگرافیک اجتناب شود
[ترجمه ترگمان]دوم، chromatographic fractionation باید در کاربرد of مختلف در سیستم ترکیبی اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The relative large lithium isotopic fractionation in natural samples has useful application in the fields of geochemistry, cosmo-chemistry and nuclear chemistry.
[ترجمه گوگل]شکنش ایزوتوپی لیتیوم نسبتاً بزرگ در نمونه های طبیعی کاربرد مفیدی در زمینه های ژئوشیمی، کیهان-شیمی و شیمی هسته ای دارد
[ترجمه ترگمان]لیتیوم isotopic نسبی نسبی در نمونه های طبیعی کاربرد مفیدی در زمینه ژئوشیمیایی، شیمی cosmo و شیمی هسته ای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Induced reflux is liquid formed within a fractionation tower by condensation of vapors by means of an internal cooling coil.
[ترجمه گوگل]رفلاکس القایی مایعی است که در داخل یک برج شکنش بوسیله تراکم بخارات توسط یک سیم پیچ خنک کننده داخلی تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]برگشت Induced، مایعی است که در داخل یک برج fractionation با استفاده از بخار از طریق یک سیم پیچ خنک کننده داخلی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This project is also developing biomass fractionation pretreatments, techniques to reuse enzymes, thermotolerant yeast, and a new generation of high solids bioreactors.
[ترجمه گوگل]این پروژه همچنین در حال توسعه پیش تصفیه‌های شکنش زیست توده، تکنیک‌هایی برای استفاده مجدد از آنزیم‌ها، مخمرهای مقاوم به حرارت و نسل جدیدی از بیوراکتورهای جامد بالا است
[ترجمه ترگمان]این پروژه همچنین در حال توسعه biomass fractionation، تکنیک هایی برای استفاده مجدد از آنزیم ها، مخمر thermotolerant و نسل جدیدی از بیوراکتور جامدات بالا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A mathematic model of foam fractionation was set up based on the following assumptions: adsorption equilibrium, same bubble size and regular dodecahedron model of real bubbles.
[ترجمه گوگل]یک مدل ریاضی از شکنش کف بر اساس مفروضات زیر تنظیم شد: تعادل جذب، اندازه حباب یکسان و مدل دوازده وجهی منظم حباب‌های واقعی
[ترجمه ترگمان]یک مدل ریاضی از فوم کف براساس فرضیات زیر تنظیم شد: تعادل جذب، همان اندازه حباب و مدل dodecahedron منظم از حباب ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Coking in the fractionation system has been resolved by injecting slurry antifoulant and controlling the amount of slurry running down and the bottom temperature.
[ترجمه گوگل]کک کردن در سیستم شکنش با تزریق ضد رسوب دوغاب و کنترل مقدار دوغاب پایین و دمای پایین حل شده است
[ترجمه ترگمان]Coking در سیستم fractionation با تزریق جریان اسلاری و کنترل میزان جریان اسلاری و دمای پایین حل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This simulates the fractionation of components across a semi - permeable membrane.
[ترجمه گوگل]این شبیه سازی تقسیم اجزاء در سراسر یک غشای نیمه تراوا است
[ترجمه ترگمان]این امر the اجزای یک غشای نیمه نفوذپذیر را شبیه سازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The techniques include toxicant separation, toxicant concentration, sample fractionation, instrumental analyses, toxicity tracking, correlation ect.
[ترجمه گوگل]این تکنیک ها شامل جداسازی سم، غلظت سم، تقسیم نمونه، آنالیز ابزاری، ردیابی سمیت، همبستگی و غیره است
[ترجمه ترگمان]این تکنیک ها عبارتند از جداسازی toxicant، غلظت toxicant، تحلیل عاملی، آنالیز ابزاری، ردیابی سمیت، همبستگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper introduces an improved method of continuous fractionation, elucidates its characteristics and theoretical basis and describes its superiority.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش بهبود یافته از شکنش پیوسته را معرفی می کند، ویژگی ها و مبنای نظری آن را روشن می کند و برتری آن را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش بهبود یافته پیوسته را معرفی می کند، ویژگی ها و اساس نظری آن را توضیح می دهد و برتری آن را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fractionation of softwood bleached chemithermomechanical pulp ( BCTMP ) fiber was carried out with a air - sparged hydrocyclone.
[ترجمه گوگل]تکه تکه کردن الیاف خمیر شیمیایی ترمومکانیکی سفید شده چوب نرم (BCTMP) با یک هیدروسیکلون پخش شده با هوا انجام شد
[ترجمه ترگمان]fractionation از الیاف softwood bleached (BCTMP)با پمپ هوا - sparged انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This change does not disturb isotopic fractionation andthethe stalagmite able to keep environment information.
[ترجمه گوگل]این تغییر شکنش ایزوتوپی را مختل نمی کند و استالاگمیت قادر به حفظ اطلاعات محیطی است
[ترجمه ترگمان]این تغییر باعث اختلال stalagmite fractionation andthethe نمی شود که بتواند اطلاعات محیط را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] جزء به جزء کردن
[مهندسی گاز] تفکیک
[زمین شناسی] تفریق، جزء به جزء شدن فرآیندی است که در آن ماگما به ترکیبات متفاوت دیگری تقریق پیدا می کند.
[آب و خاک] تقسیم جزء به جزء

انگلیسی به انگلیسی

• act of separating into component parts; breaking up into pieces

پیشنهاد کاربران

در زیست به جدا سازی مواد از یکدیگر می گویند برای مثال cell fractionation که در آن اندامک ها یا ارگانل ها جداسازی میشوند
fractionation ( شیمی )
واژه مصوب: جزءجزء کردن
تعریف: جداسازی یک مخلوط در مراحل متوالی که در هر مرحلة آن بخشی از مخلوط را جدا می سازند
تجزیه کردن
در زمین شناسی به مفهوم جدایش جزء به جزء کانی هایی است که در ماگمای در حال تبلور شکل می گیرند.

بپرس