foxhound

/ˈfɑːksˌhɑːwnd//ˈfɒkshaʊnd/

معنی: تازی مخصوص شکار روباه
معانی دیگر: (سگ) تازی روباه گیر، تازی شکاری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any one of several breeds of medium-sized short-haired hounds often trained to hunt foxes.

جمله های نمونه

1. There was Buckwheat, an Engiish foxhound.
[ترجمه گوگل]گندم سیاه، یک روباه انگلیسی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]buckwheat یک سگ تازی engiish بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As for the facilities takeover, Romanenko alleges that it was the U. S. military's own shadowy "wet-works" force, known as "FOXHOUND, " that staged an armed insurrection in a bid for REX's possession.
[ترجمه گوگل]روماننکو در مورد تسخیر تأسیسات ادعا می‌کند که این نیروی پنهانی ارتش ایالات متحده، معروف به «FOXHOUND» بود که در تلاش برای تصاحب REX، شورش مسلحانه ای ترتیب داد
[ترجمه ترگمان]در مورد تصاحب امکانات، Romanenko مدعی است که این پیمان، U است اس نیروهای نظامی \"wet - works\" که تحت عنوان \"foxhound\" شناخته می شوند، یک شورش مسلحانه را در تلاش برای تصرف REX برپا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Snake, on the other hand started FOXHOUND in 1971 according to the ending of Snake Eater, but left in 1972 becoming a mercenary.
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر Snake FOXHOUND را در سال 1971 با توجه به پایان Snake Eater شروع کرد، اما در سال 1972 به عنوان یک مزدور آن را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر مار در سال ۱۹۷۱ با توجه به پایان of Eater شروع به کار کرد اما در سال ۱۹۷۲ به یک سرباز مزدور تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We are the new FOXHOUND.
[ترجمه گوگل]ما FOXHOUND جدید هستیم
[ترجمه ترگمان] ما \"foxhound\" جدید هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her former husband is Britain's most distinguished amateur huntsman and Master of the Duke of Beafort's foxhounds.
[ترجمه گوگل]شوهر سابق او برجسته‌ترین شکارچی آماتور بریتانیا و استاد روباه‌های دوک بیفورت است
[ترجمه ترگمان]همسر سابقش، بزرگ ترین شکارچی آماتور بریتانیایی و استاد دوک of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Harrier should, in fact, be a smaller version of the English Foxhound.
[ترجمه گوگل]هاریر در واقع باید نسخه کوچکتر روباه انگلیسی باشد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، Harrier باید نسخه کوچکتری از the انگلیسی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, despite having Chronic Backstabbing Disorder (sorry Last Days of FOXHOUND), perhaps Miller is to be trusted for once.
[ترجمه گوگل]با این حال، با وجود داشتن اختلال خنجر پشت کمری مزمن (با عرض پوزش Last Days of FOXHOUND)، شاید برای یک بار هم که شده به میلر اعتماد کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، علی رغم داشتن اختلال backstabbing مزمن (روز گذشته of)، شاید میلر به مدت یک بار مورد اعتماد قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تازی مخصوص شکار روباه (اسم)
foxhound

انگلیسی به انگلیسی

• large hunting dog (used to hunt foxes)
a foxhound is a type of dog that is bred and trained for hunting foxes.

پیشنهاد کاربران

بپرس