foxed


رنگ برگشته، دارای رنگ سوخته، فاسدشده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: stained or discolored with yellowish brown spots from dampness or age, as book pages or prints.
مشابه: foxy

جمله های نمونه

1. i was completly foxed by her smiles
لبخندهای او مرا کاملا گول زد.

2. this page is foxed on the corners
گوشه های این صفحه زرد شده است.

3. the disappearance of the money foxed us all
ناپدید شدن پول ها همه ما را مات و سردرگم کرد.

4. I admit I was foxed for some time.
[ترجمه گوگل]اعتراف می کنم که مدتی روباه بودم
[ترجمه ترگمان] اعتراف می کنم که یه مدتی گول خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This volume is foxed on the flyleaf.
[ترجمه گوگل]این حجم روی برگ مگس روباه شده است
[ترجمه ترگمان]این حجم در flyleaf foxed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This puzzle has well and truly foxed me!
[ترجمه گوگل]این پازل به خوبی و واقعاً مرا روباه زده است!
[ترجمه ترگمان]این معما واقعا مرا فریب داد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The last question foxed even our panel of experts.
[ترجمه گوگل]آخرین سوال حتی پانل کارشناسان ما را نیز نگران کرد
[ترجمه ترگمان]آخرین سوال، حتی هیات متخصصان ما را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He foxed his pursuers by taking another route.
[ترجمه گوگل]او با پیمودن مسیری دیگر، تعقیب کنندگانش را روباه زد
[ترجمه ترگمان]او pursuers را با گرفتن مسیر دیگری گول زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The question foxed me completely.
[ترجمه گوگل]این سوال من را کاملا آزار داد
[ترجمه ترگمان]این سوال مرا کام لا گول زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The guy had never foxed him or double-dealt him.
[ترجمه گوگل]آن مرد هرگز او را روباه نكرده بود و با او برخورد مضاعف نكرده بود
[ترجمه ترگمان]اون یارو هیچوقت بهش خیانت نکرده بود یا باه اش معامله کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The second question on the examination paper foxed me completely; I couldn't understand it at all.
[ترجمه گوگل]سوال دوم روی برگه امتحان من را کاملاً فریب داد اصلا نتونستم بفهممش
[ترجمه ترگمان]سوال دوم روی کاغذ امتحان کاملا مرا گول زد؛ اصلا نمی توانستم آن را درک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They're a bit foxed by the colours of the riders' jerseys and hats.
[ترجمه گوگل]آنها کمی از رنگ های پیراهن و کلاه سوارکاران متحیر شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها کمی تحت تاثیر رنگ های of و hats قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The second question on the exam paper completely foxed me.
[ترجمه گوگل]سوال دوم روی برگه امتحان کاملا مرا روباه داد
[ترجمه ترگمان]سوال دوم در مورد این مقاله، من را کاملا گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The foxed the arrogant instructor with a knotty problem.
[ترجمه گوگل]روباه مربی مغرور را با مشکل گره خورده گرفت
[ترجمه ترگمان]این مربی مغرور با مشکل knotty آشنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The trainee foxed the arrogant instructor with a knotty problem.
[ترجمه گوگل]کارآموز مربی مغرور را با مشکل گره خورده روباه کرد
[ترجمه ترگمان]کارآموز یک مربی مغرور با مشکل knotty بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tricked; deceived; cheated; stained or spotted with yellowish brown color (due to age); (relating to specimens of birds and mammals in museums) having melanin pigments that have oxidized to a reddish brown color with age

پیشنهاد کاربران

بپرس