fovea


معنی: حفره، گودال، فرو رفتگی
معانی دیگر: (زیست شناسی)، گوداله، چالک، بمعانی fossa مراجعه شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: foveae
مشتقات: foveal (adj.), foveate (adj.)
• : تعریف: a small pit, hollow, or depression in a bone or organ.

جمله های نمونه

1. The fovea is the area of maximum visual resolution ( but NOT maximum sensitivity ).
[ترجمه گوگل]فووئا ناحیه ای است با حداکثر وضوح بصری (اما نه حداکثر حساسیت)
[ترجمه ترگمان]The ناحیه حداکثر رزولوشن تصویر است (اما نه حداکثر حساسیت)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To provide image anatomy basis of the olfactory fovea for the anterior basicranial surgery.
[ترجمه گوگل]برای ارائه اساس آناتومی تصویر از سوراخ بویایی برای جراحی پایه رانال قدامی
[ترجمه ترگمان]برای فراهم آوردن پایه آناتومی تصویر از fovea بویایی برای جراحی basicranial قدامی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fovea has only cones, and the blind spot or papilla has no receptors.
[ترجمه گوگل]فووئا فقط مخروط دارد و نقطه کور یا پاپیلا هیچ گیرنده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]The فقط مخروط ها هستند، و نقطه کور و یا papilla هیچ گیرنده ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion:These data on the olfactory fovea would benefit reduce the complication of endoscopic sinus surgery and anterior basicranial surgery.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: این داده‌ها در حفره بویایی می‌تواند عوارض جراحی آندوسکوپی سینوس و جراحی پایه رانیال قدامی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این اطلاعات بر روی the بویایی به کاهش پیچیدگی جراحی سینوس معکوس و جراحی basicranial قدامی سود می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The center of the fovea appears bright red because it is surrounded by a milky halo.
[ترجمه گوگل]مرکز فووآ قرمز روشن به نظر می رسد زیرا توسط هاله ای شیری احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]مرکز the به رنگ قرمز روشن به نظر می رسد، چون در محاصره یک هاله شیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vision acuity, fovea thickness and CNV leakage before and after treatment were analyzed.
[ترجمه گوگل]حدت بینایی، ضخامت حفره و نشت CNV قبل و بعد از درمان مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Vision acuity، ضخامت fovea و نشت CNV قبل و بعد از درمان آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pay attention to the fight of fovea and fear.
[ترجمه گوگل]به مبارزه فووا و ترس توجه کنید
[ترجمه ترگمان]به مبارزه با ترس و وحشت توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion central fovea of the RVO fellow eyes was functionally impaired.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری حفره مرکزی چشم همکار RVO از نظر عملکردی دچار اختلال شده بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بخش مرکزی چشمان هم کار RVO از لحاظ عملکردی ضعیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The discovery of a somatosensory fovea in the star-nosed mole suggests that this organizational scheme is a general evolutionary solution to constructing a high-resolution sensory system.
[ترجمه گوگل]کشف یک حفره حسی جسمی در خال بینی ستاره ای نشان می دهد که این طرح سازمانی یک راه حل تکاملی کلی برای ساختن یک سیستم حسی با وضوح بالا است
[ترجمه ترگمان]کشف of حسی تنی در خال بینی ستاره نشان می دهد که این طرح سازمانی یک راه حل تکاملی عمومی برای ایجاد یک سیستم حسی با رزولوشن بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Vision is much more acute at the fovea than at other portions of the retina.
[ترجمه گوگل]بینایی در فووآ بسیار حادتر از سایر بخش‌های شبکیه است
[ترجمه ترگمان]چشم انداز در the نسبت به دیگر بخش های شبکیه چشم اندازه ای بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Visual systems with a fovea are the most familiar, but auditory systems can have an acoustic fovea as well, as has been elegantly demonstrated by Nobuo Suga of Washington University in mustached bats.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های بینایی با فووآ آشناترین سیستم‌های شنوایی هستند، اما سیستم‌های شنوایی می‌توانند حفره صوتی نیز داشته باشند، همانطور که Nobuo Suga از دانشگاه واشنگتن در خفاش‌های سبیل‌دار به زیبایی نشان داده است
[ترجمه ترگمان]سیستم های بصری با a the هستند، اما سیستم های شنیداری می توانند an صوتی داشته باشند، همان طور که توسط Nobuo suga از دانشگاه واشنگتن در bats mustached نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because of the atrophy at the fovea, central vision begins to be lost.
[ترجمه گوگل]به دلیل آتروفی در فووآ، دید مرکزی شروع به از بین رفتن می کند
[ترجمه ترگمان]به دلیل لاغر شدن در the، دید مرکزی از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In most fovea, the depth decreased and the thickness increased.
[ترجمه گوگل]در بیشتر فووه ها عمق کاهش و ضخامت افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]در بیشتر موارد، عمق کاهش یافت و ضخامت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the fresh retina was dissected under dim red light, the fovea was usually visible as a dark spot.
[ترجمه گوگل]وقتی شبکیه تازه تحت نور قرمز کم تشریح شد، فووئا معمولاً به صورت یک لکه تاریک قابل مشاهده بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شبکیه جدید در زیر نور قرمز تیره تشخیص داده شد، fovea معمولا در جای تاریکی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حفره (اسم)
hollow, hole, grave, cell, ditch, trench, pit, cavern, delve, socket, cavity, fossa, fovea, gutter, sinus, lacuna, loculus, pothole

گودال (اسم)
hole, swag, grave, trench, pit, cavern, puddle, cavity, sinkhole, fossa, fosse, fovea, vesicle, sinus, graben

فرو رفتگی (اسم)
depression, notch, fossa, fovea, concavity, sinking, howe

تخصصی

[روانپزشکی] گودی (مرکزی) بر روی شبکیه. ناحیه کوچکی در وسط لکه که تقریبا" 2 درجه از زاویه بینایی را شامل می گردد.

انگلیسی به انگلیسی

• pit, small hole, dimple, depression (biology)

پیشنهاد کاربران

fovea ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: گودک
تعریف: 1. گوده یا فرورفتگی 2. در نامگان اندام شناختی، گودۀ کوچک در سطح یک ساختار یا اندام
لکه زرد
[شبکیه چشم انسان]
گوده مرکزی
در علم چشم پزشکی مرتبط با سیستم بینایی، تشبیه ساختمان چشم به گودال و حفره میباشد.

بپرس