fourscore

/ˈfɔːskɔːr//ˈfɔːskɔː/

معنی: هشتاد، هشتاد سال
معانی دیگر: هشتاد (بیست ضرب در چهار)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: being three times twenty in number; eighty.

- He was a man of fourscore years when he died.
[ترجمه گوگل] او مردی هشتاد ساله بود که درگذشت
[ترجمه ترگمان] وقتی مرد، او مرد هشتاد سال و هشتاد سال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Fourscore and seven years ago, our fathers brought forth on this Continent a new nation.
[ترجمه گوگل]هشتاد و هفت سال پیش، پدران ما ملت جدیدی را در این قاره پدید آوردند
[ترجمه ترگمان]fourscore و هفت سال پیش، پدران ما در قاره اروپا یک ملت جدید تربیت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The men of Bethlehem and Netophah, an hundred fourscore and eight.
[ترجمه گوگل]مردان بیت لحم و نطوفه، صد و هشتاد و هشت
[ترجمه ترگمان]مردان of و Netophah، صد و هشتصد و هشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And Abram was fourscore and six years old, when Hagar bare Ishmael to Abram.
[ترجمه گوگل]و ابرام هشتاد و شش ساله بود که هاجر اسماعیل را برای ابرام به دنیا آورد
[ترجمه ترگمان]و Abram، هشتاد و شش سال داشت، وقتی Hagar bare را به Abram برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There are threescore queens, and fourscore concubines, and virgins without number.
[ترجمه گوگل]شصت ملکه و هشتاد صیغه و دوشیزگان بی شمارند
[ترجمه ترگمان]شصت ملکه، و هشتاد concubines و دوشیزگان بدون شماره وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fourscore and seven years ago our fathers brought forth on this continent a new nation.
[ترجمه گوگل]هشتاد و هفت سال پیش پدران ما ملت جدیدی را در این قاره پدید آوردند
[ترجمه ترگمان]fourscore و هفت سال پیش پدران ما در این قاره یک ملت جدید پرورش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So Moab was subdued day hand of Israel. And the land had rest fourscore years.
[ترجمه گوگل]پس موآب روز اسرائیل را تحت تسلط خود در آورد و زمین هشتاد سال استراحت داشت
[ترجمه ترگمان]از این رو، آب Moab روز آرام اسرائیل بود و زمین هشتاد سال طول کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هشتاد (اسم)
fourscore

هشتاد سال (اسم)
fourscore

انگلیسی به انگلیسی

• four times twenty, eighty

پیشنهاد کاربران

بپرس