fountainhead


معنی: منبع، سر چشمه، منبع خبر، اصل و سرچشمه
معانی دیگر: (نهر و رودخانه و غیره) سرچشمه، زایندگاه، زاب، (مجازی) منشا، خاستگاه، مبدا، منبع اصلی، سرچشمه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a spring in which a stream has its origin.

(2) تعریف: the origin or primary source of anything.
مشابه: derivation, lineage, mother, rise

- Ancient Greek civilization was the fountainhead of Western culture.
[ترجمه گوگل] تمدن یونان باستان سرچشمه فرهنگ غرب بود
[ترجمه ترگمان] تمدن یونان باستان سرچشمه فرهنگ غرب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the fountainhead of karoon river
سرچشمه ی رود کارون

2. they wanted to turn the church into the fountainhead of political power in the country
آنان می خواستند کلیسا را سرچشمه ی قدرت سیاسی در کشور بکنند.

3. A man's ego is the fountainhead of human progress. Ayn Rand
[ترجمه گوگل]نفس انسان سرچشمه پیشرفت انسان است آین رند
[ترجمه ترگمان]نفس انسان سرچشمه پیشرفت انسان است آین رند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aunt Tossie was the fountainhead of both, the medium through which Dada might be approached for favours.
[ترجمه گوگل]عمه توسی سرچشمه هر دو بود، رسانه ای که از طریق آن می توان به دادا برای جلب لطف نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]خاله Tossie منبع خبر هر دو بود، medium که بابا ممکن بود برای کمک به آن نزدیک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But Adam was different, for he was the fountainhead of the whole human race.
[ترجمه گوگل]اما آدم متفاوت بود، زیرا او سرچشمه کل نسل بشر بود
[ترجمه ترگمان]اما ادام متفاوت بود، چون او منبع خبر نژاد انسان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Team and group is the fountainhead of industry vitality.
[ترجمه گوگل]تیم و گروه سرچشمه سرزندگی صنعت است
[ترجمه ترگمان]گروه و گروه سرچشمه نشاط صنعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fountainhead of cosmic inventory is origin from water, which is one of the most beautiful and sagacious things in people's minds.
[ترجمه گوگل]سرچشمه موجودی کیهانی منشا آب است که یکی از زیباترین و حکیمانه ترین چیزها در ذهن مردم است
[ترجمه ترگمان]سرچشمه گنجینه کیهانی از آب سرچشمه می گیرد، که یکی از زیباترین و sagacious چیزها در ذهن مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fountainhead Christian Charitable Association, Box 11 3517 Kennedy Road, Unit Scarborough, Ontario M 1 V 4 Y Canada.
[ترجمه گوگل]انجمن خیریه مسیحی Fountainhead، Box 11 3517 Kennedy Road، Unit Scarborough، Ontario M 1 V 4 Y Canada
[ترجمه ترگمان]انجمن خیریه کریستین،، باکس ۱۱ ۳۵۱۷ کندی، Scarborough واحد، اونتاریو، ۱ V و ۴ Y کانادا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Practice is the fountainhead of knowledge.
[ترجمه گوگل]عمل سرچشمه دانش است
[ترجمه ترگمان]عرف سرچشمه علم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Huichang Stone Factory has got its fountainhead from the famous craftsman of Hui'an in Fujian, which is dubbed China Stone Carving Town.
[ترجمه گوگل]کارخانه سنگ Huichang سرچشمه خود را از صنعتگر معروف Hui'an در فوجیان گرفته است که به آن شهر سنگ کاری چین می گویند
[ترجمه ترگمان]کارخانه سنگی Huichang نام fountainhead را از هنرمندان معروف Hui، در فوجیان، که به عنوان Town Stone چین نامیده می شود، به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unless controlled the quality of musical file from fountainhead, otherwise inextricability.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه کیفیت فایل موزیکال از fountainhead کنترل شود، در غیر این صورت تجزیه ناپذیری
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه کیفیت یک فایل موسیقی را از طرف سرچشمه کنترل کند، در غیر این صورت inextricability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. River of the Huaihe River length ( fountainhead -- 3 rivers battalion ) about 1000 kilometers.
[ترجمه گوگل]طول رودخانه Huaihe رودخانه (سر چشمه -- گردان 3 رودخانه) حدود 1000 کیلومتر است
[ترجمه ترگمان]رود of طول رودخانه Huaihe (battalion - ۳ رودخانه)حدود ۱۰۰۰ کیلومتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Seemingly just in such a flash, the national fountainhead and mysterious maxim of Mongolia dawn era on grassland drew a streak of apocalyptical light across my heart.
[ترجمه گوگل]ظاهراً درست در چنین نوری، سرچشمه ملی و اصل مرموز عصر طلوع مغولستان در علفزار، رگه ای از نور آخرالزمانی را در قلبم ترسیم کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به نظر می رسد که به نظر می رسد که به نظر می رسد که در چنین برقی است، شعار اسرار آمیز و اصل اسرار آمیز دوره صبحگاهی مغولستان در زمینه مرتع، نوری از نور apocalyptical را در قلب من به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is the very fountainhead of Chinese poetry and also the earliest anthology of Chinese poems.
[ترجمه گوگل]این سرچشمه شعر چینی و همچنین قدیمی ترین گلچین اشعار چینی است
[ترجمه ترگمان]آن سرچشمه شعر چینی و اولین ادبی از اشعار چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منبع (اسم)
original, cause, rill, source, provenance, fount, fountainhead, wellspring, headspring, quarry, parent, wellhead

سر چشمه (اسم)
original, principle, derivation, source, origin, root, spring, fountainhead, hotbed, headwaters, fountain, mother, wellspring, headspring, springhead, wellhead

منبع خبر (اسم)
fountainhead

اصل و سرچشمه (اسم)
fountainhead

تخصصی

[زمین شناسی] سرچشمه طبق نظر Tolman (1937)، این عنوان برای ارتفاع سطح آب در مجرا، در حالتیکه چینه های فوقانی آن در سطحی بالاتر از سفره آب قرار دارند، و یا به بیان دیگر، ارتفاع سطح سفره آب در بالای حد فوقانی چینه های محصور کننده آن (در حالتیکه حد مزبور در زیر سطح سفره آب قرار دارد) به کار می رود.

انگلیسی به انگلیسی

• fountain, spring, source (of a stream); main source

پیشنهاد کاربران

کتابی از Ayn rand و یکی از الهامات سری بازی های Bioshock

بپرس