foundations

جمله های نمونه

1. charitable foundations
موسسات خیریه

2. islam's spiritual foundations
شالوده های مذهبی اسلام

3. private welfare foundations
بنیادهای خصوصی رفاهی

4. lay the foundations of
پی ریزی کردن،بنا نهادن،بنیادگذاری کردن

5. a building of unsound foundations
یک ساختمان سست بنیاد

6. cosmic laws are the foundations of the science of physics
قوانین کیهانی پایه های علم فیزیک را تشکیل می دهند.

7. the displacement of the bridge's foundations by the earthquake
جا به جا شدن پایه های پل در اثر زلزله

8. she allocated her wealth to charitable foundations
او ثروت خود را بین موسسات خیریه تقسیم کرد.

9. a bridge that is built on stable foundations
پلی که بر پایه محکم بنا شده است

10. his death shook the regime to its foundations
مرگ او پایه های حکومت را به لرزه درآورد.

11. The foundations are finished and work has now begun on building the superstructure of the new library.
[ترجمه گوگل]پایه ها به پایان رسیده و اکنون کار ساخت روبنای کتابخانه جدید آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]این بنیاد به پایان رسیده است و کار اکنون در حال ساخت the کتابخانه جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The foundations of the house are insecure.
[ترجمه گوگل]پایه های خانه ناامن است
[ترجمه ترگمان]پایه های خانه ناامن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The builders are now beginning to lay the foundations of the new school.
[ترجمه گوگل]سازندگان اکنون شروع به پی ریزی پایه های مدرسه جدید کرده اند
[ترجمه ترگمان]سازندگان اکنون شروع به کار کردن اساس مدرسه جدید کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The explosion had weakened the building's foundations.
[ترجمه گوگل]انفجار باعث سست شدن پایه های ساختمان شده بود
[ترجمه ترگمان]این انفجار اساس ساختمان را تضعیف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The foundations will have to be reinforced to prevent the house from sinking further into the ground.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از فرورفتن بیشتر خانه در زمین، پایه ها باید تقویت شوند
[ترجمه ترگمان]پایه و اساس باید تقویت شود تا از غرق شدن خانه جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• base, substructure (i.e. of a building)

پیشنهاد کاربران

بنیادها
بنیان ها
اساس
قواعد
اصول
مبانی
base
پایه
مبنا
پی، فونداسیون
پی
مبانی
شالوده ها - پایه ها - زیرساخت ها

بپرس