foulness


ناپاکی، چرکی، پلیدی، شرارت، بدی، سخت دلی، کارخلاف قاعده

جمله های نمونه

1. They were wearied with the foulness of the weather.
[ترجمه گوگل]آنها از بدی هوا خسته شده بودند
[ترجمه ترگمان]از این هوای بد هوایی خسته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The meeting is delayed by the foulness of the weather.
[ترجمه گوگل]جلسه به دلیل نامساعد بودن هوا به تاخیر افتاد
[ترجمه ترگمان]این دیدار از آغاز آب و هوا به تعویق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mouths which speak such foulness must be cleansed.
[ترجمه گوگل]دهان هایی که چنین ناپاکی را بیان می کنند باید پاک شوند
[ترجمه ترگمان]دهان Mouths باید پاک و منزه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He understood the foulness of sin.
[ترجمه گوگل]او ناپاک بودن گناه را درک کرد
[ترجمه ترگمان]او نادرستی گناهان را درک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sewer is silted up by foulness, and the waste water is everywhere on the ground.
[ترجمه گوگل]فاضلاب به دلیل کثیفی گل و لای شده است و فاضلاب همه جا روی زمین است
[ترجمه ترگمان]آگو کام لا فاسد شده و آب زاید همه جا روی زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His display of foulness deserved severe punishment.
[ترجمه گوگل]نمایش بد اخلاقی او مستحق مجازات شدید بود
[ترجمه ترگمان]display از این تنبیه سخت مستوجب مجازات شدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The air was heavy with the stink of damp and foulness.
[ترجمه گوگل]هوا از بوی نم و کثیفی سنگین بود
[ترجمه ترگمان]هوا سنگین و متعفن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If Southend police could run in some young man who picked up the car on the Foulness road yesterday afternoon.
[ترجمه گوگل]اگر پلیس ساوت اند می توانست مرد جوانی را که دیروز بعدازظهر ماشین را در جاده فوولنس برداشته بود، بدود
[ترجمه ترگمان]اگر پلیس Southend می توانست در یک مرد جوان اداره شود که دیروز بعد از ظهر ماشین را سوار بر جاده foulness کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He drew back his hands and smelled the gassy foulness.
[ترجمه گوگل]دستانش را عقب کشید و بوی گند گاز را حس کرد
[ترجمه ترگمان]دست های خود را پس کشید و بوی متعفن gassy را استشمام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• filthiness, squalidness, pollution; wickedness, evilness

پیشنهاد کاربران

Foulness refers to something that is extremely unpleasant, disgusting, or repulsive. It can describe anything that is offensive to the senses or morally repugnant.
ناپاک بودن /چیزی که بسیار ناخوشایند، منزجر کننده یا نفرت انگیز است.
...
[مشاهده متن کامل]

می تواند هر چیزی را توصیف کند که برای احساسات ناخوشایند یا از نظر اخلاقی نفرت انگیز باشد.
مثال؛
The smell emanating from the garbage can was unbearable. It was a true display of foulness.
In a conversation about a dirty public restroom, someone might say, “The level of foulness in there was beyond belief. ”
A person might describe a rotting animal carcass as a “source of foulness. ”

بپرس