foul play

/ˈfaʊlˈpleɪ//faʊlpleɪ/

معنی: قتل، حقه، ادمکشی، کار نادرست
معانی دیگر: عمل شنیع، جنایت، آدمکشی، (ورزش) ناجوانمردی، نادرستی، خطای عمدی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: treacherous action, esp. violence against a person or persons.

- The dead man was a victim of foul play.
[ترجمه گوگل] مرد مرده قربانی بازی ناپسند شد
[ترجمه ترگمان] اون مرده قربانی بازی foul بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. So far, the police do not suspect foul play.
[ترجمه گوگل]تا اینجای کار، پلیس به بازی ناپسند مشکوک نشده است
[ترجمه ترگمان]تا الان، پلیس مظنون به بازی ای نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Foul play will be severely penalized.
[ترجمه گوگل]بازی ناشایست به شدت جریمه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بازی زشت و کثیف به شدت جریمه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The police have ruled out foul play in the case of his death.
[ترجمه گوگل]پلیس در مورد مرگ او بازی ناپسند را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس در مورد مرگ اون یه بازی کثیف رو رد کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report says it suspects foul play was involved in the deaths of two journalists.
[ترجمه گوگل]این گزارش می گوید که این مظنون است که بازی ناشایست در مرگ دو روزنامه نگار دخیل بوده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که این بازی در مرگ دو روزنامه نگار دخیل بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Players were warned twice for foul play.
[ترجمه گوگل]بازیکنان دو بار به دلیل بازی نادرست اخطار گرفتند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان دو بار برای بازی خطا به بازیکنان اخطار داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Detectives have not ruled out foul play .
[ترجمه گوگل]کارآگاهان بازی بد را رد نکرده اند
[ترجمه ترگمان]کارآگاه ها نتونستن بازی های احمقانه رو رد کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was sent off for foul play.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بازی نادرست از زمین اخراج شد
[ترجمه ترگمان]او را برای بازی کثیف فرستادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was clearly guilty of foul play and deserved to be sent off.
[ترجمه گوگل]او به وضوح در بازی ناپاک مقصر بود و مستحق اخراج بود
[ترجمه ترگمان]او کام لا گناهکار بود و سزاوار سرزنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was booked by the referee for foul play.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بازی نادرست توسط داور کارت زرد دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]داور مسابقه بدی برای داور رزرو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The police suspect foul play rather than suicide.
[ترجمه کیمیا] پلیس به قتل به جای خود کشی مظنون است.
|
[ترجمه گوگل]پلیس به جای خودکشی به بازی ناپسند مشکوک است
[ترجمه ترگمان]پلیس مظنون به جای خودکشی، بازی رو انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There have been rumors of foul play in the last election.
[ترجمه گوگل]زمزمه هایی مبنی بر بازی نادرست در انتخابات گذشته به گوش می رسید
[ترجمه ترگمان]شایعات بد در انتخابات اخیر وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The police suspect foul play.
[ترجمه گوگل]پلیس به بازی ناشایست مشکوک است
[ترجمه ترگمان]پلیس مظنون به بازی خطا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The autopsy report showed no evidence of foul play.
[ترجمه گوگل]گزارش کالبد شکافی شواهدی از بازی ناپسند نشان نداد
[ترجمه ترگمان]گزارش کالبد شکافی هیچ نشانه ای از بازی foul نشون نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is ample evidence of foul play.
[ترجمه گوگل]شواهد زیادی از بازی ناپسند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شواهدی از بازی کثیف وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some supporters of the UPC say they suspect foul play aimed at undermining their campaign efforts.
[ترجمه گوگل]برخی از حامیان UPC می گویند که آنها مشکوک به بازی نادرست با هدف تضعیف تلاش های مبارزاتی آنها هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از حامیان گرا دار گفتند که آن ها مظنون به بازی پلید با هدف تضعیف تلاش های انتخاباتی خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قتل (اسم)
murder, assassination, thuggery, thuggee, killing, homicide, foul play

حقه (اسم)
intake, shift, trick, foul play, bob, hob, flam, knack, hocus, pompon, monkeyshine

ادمکشی (اسم)
butchery, murder, thuggery, thuggee, homicide, foul play, manslaughter

کار نادرست (اسم)
foul play

انگلیسی به انگلیسی

• unfair or illegal play in a sports match; unfair or treacherous behavior
foul play is criminal violence or activity that results in someone's death or other serious consequences..

پیشنهاد کاربران

a criminal act that results in serious damage or injury, especially murder/ a criminal, usually violent, act, esp. murder
عمل مجرمانه ای که منجر به صدمه یا جراحت جدی، به ویژه قتل شود/ یک عمل جنایتکار، معمولاً خشونت آمیز، به ویژه، آدم کشی
...
[مشاهده متن کامل]

It is not clear what caused the explosion, but the police do not suspect foul play

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/foul-play
دسیسه
سوء قصد ( در مواردی که منظور کُشتن فرد باشه )
بازی کثیف
Crime
سیاه بازی
به معنی قتل هستش
ادم کشی ، نیرنگ
۱ ) آدمکشی، جنایت، قتل a criminal act that results in serious damage or injury, especially murder
۲ ) حقه، تزویر ، نیرنگ Dishonest or treacherous behaviour; also violent conduct
۳ ) ( در بازی ) خطای عمد، بازی ناجوانمردانه not within the rules of the game; an infraction of the rules
...
[مشاهده متن کامل]

The referee blew his whistle. There was a foul play.

بپرس