• : تعریف: treacherous action, esp. violence against a person or persons.
- The dead man was a victim of foul play.
[ترجمه گوگل] مرد مرده قربانی بازی ناپسند شد [ترجمه ترگمان] اون مرده قربانی بازی foul بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. So far, the police do not suspect foul play.
[ترجمه گوگل]تا اینجای کار، پلیس به بازی ناپسند مشکوک نشده است [ترجمه ترگمان]تا الان، پلیس مظنون به بازی ای نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Foul play will be severely penalized.
[ترجمه گوگل]بازی ناشایست به شدت جریمه خواهد شد [ترجمه ترگمان]بازی زشت و کثیف به شدت جریمه خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The police have ruled out foul play in the case of his death.
[ترجمه گوگل]پلیس در مورد مرگ او بازی ناپسند را رد کرده است [ترجمه ترگمان]پلیس در مورد مرگ اون یه بازی کثیف رو رد کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The report says it suspects foul play was involved in the deaths of two journalists.
[ترجمه گوگل]این گزارش می گوید که این مظنون است که بازی ناشایست در مرگ دو روزنامه نگار دخیل بوده است [ترجمه ترگمان]این گزارش می گوید که این بازی در مرگ دو روزنامه نگار دخیل بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Players were warned twice for foul play.
[ترجمه گوگل]بازیکنان دو بار به دلیل بازی نادرست اخطار گرفتند [ترجمه ترگمان]بازیکنان دو بار برای بازی خطا به بازیکنان اخطار داده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Detectives have not ruled out foul play .
[ترجمه گوگل]کارآگاهان بازی بد را رد نکرده اند [ترجمه ترگمان]کارآگاه ها نتونستن بازی های احمقانه رو رد کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was sent off for foul play.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بازی نادرست از زمین اخراج شد [ترجمه ترگمان]او را برای بازی کثیف فرستادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was clearly guilty of foul play and deserved to be sent off.
[ترجمه گوگل]او به وضوح در بازی ناپاک مقصر بود و مستحق اخراج بود [ترجمه ترگمان]او کام لا گناهکار بود و سزاوار سرزنش بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was booked by the referee for foul play.
[ترجمه گوگل]او به دلیل بازی نادرست توسط داور کارت زرد دریافت کرد [ترجمه ترگمان]داور مسابقه بدی برای داور رزرو کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The police suspect foul play rather than suicide.
[ترجمه کیمیا] پلیس به قتل به جای خود کشی مظنون است.
|
[ترجمه گوگل]پلیس به جای خودکشی به بازی ناپسند مشکوک است [ترجمه ترگمان]پلیس مظنون به جای خودکشی، بازی رو انجام میده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There have been rumors of foul play in the last election.
[ترجمه گوگل]زمزمه هایی مبنی بر بازی نادرست در انتخابات گذشته به گوش می رسید [ترجمه ترگمان]شایعات بد در انتخابات اخیر وجود داشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The police suspect foul play.
[ترجمه گوگل]پلیس به بازی ناشایست مشکوک است [ترجمه ترگمان]پلیس مظنون به بازی خطا رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The autopsy report showed no evidence of foul play.
[ترجمه گوگل]گزارش کالبد شکافی شواهدی از بازی ناپسند نشان نداد [ترجمه ترگمان]گزارش کالبد شکافی هیچ نشانه ای از بازی foul نشون نداد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There is ample evidence of foul play.
[ترجمه گوگل]شواهد زیادی از بازی ناپسند وجود دارد [ترجمه ترگمان]شواهدی از بازی کثیف وجود داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Some supporters of the UPC say they suspect foul play aimed at undermining their campaign efforts.
[ترجمه گوگل]برخی از حامیان UPC می گویند که آنها مشکوک به بازی نادرست با هدف تضعیف تلاش های مبارزاتی آنها هستند [ترجمه ترگمان]برخی از حامیان گرا دار گفتند که آن ها مظنون به بازی پلید با هدف تضعیف تلاش های انتخاباتی خود هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قتل (اسم)
murder, assassination, thuggery, thuggee, killing, homicide, foul play
• unfair or illegal play in a sports match; unfair or treacherous behavior foul play is criminal violence or activity that results in someone's death or other serious consequences..
پیشنهاد کاربران
a criminal act that results in serious damage or injury, especially murder/ a criminal, usually violent, act, esp. murder عمل مجرمانه ای که منجر به صدمه یا جراحت جدی، به ویژه قتل شود/ یک عمل جنایتکار، معمولاً خشونت آمیز، به ویژه، آدم کشی ... [مشاهده متن کامل]
It is not clear what caused the explosion, but the police do not suspect foul play
دسیسه
سوء قصد ( در مواردی که منظور کُشتن فرد باشه )
بازی کثیف
Crime
سیاه بازی
به معنی قتل هستش ادم کشی ، نیرنگ
۱ ) آدمکشی، جنایت، قتل a criminal act that results in serious damage or injury, especially murder ۲ ) حقه، تزویر ، نیرنگ Dishonest or treacherous behaviour; also violent conduct ۳ ) ( در بازی ) خطای عمد، بازی ناجوانمردانه not within the rules of the game; an infraction of the rules ... [مشاهده متن کامل]
The referee blew his whistle. There was a foul play.