foster parent

جمله های نمونه

1. Little Jack was placed with foster parents.
[ترجمه نازنین] جک کوچولو به فرزندخواندگی پذیرفته شد.
|
[ترجمه عسل] جک کوچولو با پدر مادر غیر واقعی ( رضاعی - حالت پرستار ) بود
|
[ترجمه گوگل]جک کوچولو نزد پدر و مادر خوانده شد
[ترجمه ترگمان] جک کوچولو با پدر و مادرش قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The children were placed with foster parents.
[ترجمه گوگل]بچه ها نزد والدین رضاعی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها را به پرورشگاه بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All foster parents are carefully screened.
[ترجمه گوگل]همه والدین رضاعی به دقت غربالگری می شوند
[ترجمه ترگمان] همه پدر و مادرها با احتیاط از هم دور میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gay men are now eligible to become foster parents whether they are single or have partners.
[ترجمه گوگل]مردان همجنس گرا چه مجرد باشند و چه شریک زندگی، اکنون واجد شرایط پذیرش والدین هستند
[ترجمه ترگمان]مردان همجنس گرا اکنون واجد شرایط پرورش والدین هستند، چه آن ها مجرد باشند یا شریک باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is sometimes difficult to find suitable foster parents.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات پیدا کردن والدین رضاعی مناسب دشوار است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات پیدا کردن والدین مناسب برای والدین دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She wanted to live with the foster parents she lived with at the age of two.
[ترجمه گوگل]او می خواست با والدینی که در دو سالگی با آنها زندگی می کرد زندگی کند
[ترجمه ترگمان]اون می خواست با پدر و مادری زندگی کنه که در سن دو سالگی باه اش زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Foster parents were not always equipped to cope with the vagaries of their own children, let alone the problems of outsiders.
[ترجمه گوگل]والدین رضاعی همیشه برای کنار آمدن با بدخلقی های فرزندانشان مجهز نبودند، چه رسد به مشکلات افراد خارجی
[ترجمه ترگمان]والدین فاستر همیشه برای کنار آمدن با the فرزندان خود آمادگی نداشتند، چه رسد به مشکلات بیگانگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They housed children who could not find foster parents or who were too old to fit easily into a new family environment.
[ترجمه گوگل]آن‌ها کودکانی را که نمی‌توانستند والدین رضاعی پیدا کنند یا آن‌قدر پیر بودند که نمی‌توانستند به راحتی در یک محیط خانوادگی جدید قرار بگیرند، در خود جای دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها کودکانی را اسکان دادند که نتوانستند والدین را پرورش دهند و یا اینکه به راحتی می توانستند به راحتی در یک محیط خانوادگی جدید جا بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Foster parents were as likely as their wards to find a justifiable cause for bellyache.
[ترجمه گوگل]احتمال یافتن علت موجه برای شکم درد والدین رضاعی به همان اندازه بود
[ترجمه ترگمان]والدین فاستر به احتمال زیاد به عنوان بخش های خود برای یافتن علت توجیه پذیر برای bellyache بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Apparently I was not the only prospective foster parent who was treated by society staff like a pariah.
[ترجمه گوگل]ظاهراً من تنها پدرخوانده آینده‌ای نبودم که کارکنان جامعه با او مانند یک منحوس رفتار می‌کردند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا من تنها والدینی نبودم که توسط کارمندان جامعه مثل یک فرد مطرود رفتار می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 1988 the foster parents gave notice of their application to adopt the child.
[ترجمه گوگل]در سال 1988 والدین خوانده از درخواست خود برای فرزندخواندگی اطلاع دادند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۸ والدین foster به درخواست خود مبنی بر پذیرش کودک توجه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 1988 the foster parents applied to adopt D. The parents refused to consent to the adoption.
[ترجمه گوگل]در سال 1988 والدین رضاعی درخواست فرزندخواندگی D را دادند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۸ والدین foster برای پذیرش D درخواست دادند والدین از موافقت با فرزند خواندگی خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a child, he had lived with a succession of foster parents.
[ترجمه گوگل]او در کودکی با تعدادی از والدین رضاعی زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک کودک با جانشینی پدر و مادر خود زندگی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After due consideration it was decided to send him away to live with foster parents.
[ترجمه گوگل]پس از بررسی های لازم، تصمیم گرفته شد که او را برای زندگی با پدر و مادر خود به خانه برگردانیم
[ترجمه ترگمان]پس از آن، تصمیم گرفته شد که او را برای زندگی با والدین خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• woman or man who takes the place of a biological parent in raising a child, foster mother or father

پیشنهاد کاربران

با توجه به توضیحات انگلیسی این کلمه ، نمیشه � پرستار کودک � معنیش کرد ؟
سرپرست موقت یا والد موقت
باتوجه به تعریف دیکشنری وبستر
Sb who takes care of another person's child in their home for a period of time
سرپرست
امین موقت، کودک را برای مدتی محدود به فرزند خواندگی قبول کردن
پدر و یا مادر موقتی

sb who looks after another person's child in their home for a time
شخصی که از بچه های یک نفر دیگر در خانه خود برای مدتی مواظبت میکند و به ازای آن از دولت پول دریافت میکند.
شخصی که از بچه های یک نفر دیگر در خانه صاحب فرزند برای مدتی مواظبت میکند
کسی که از بچه هایی که از والدین دیگری هستند برای مدت زمانی در خانه نگهداری و مراقبت میکند
فرزند خواندگی اما نه به صورت قانونی
والدین رضاعی
والدین رضاعی درست ترین معنی
والدین رضاعی ( پدر خوانده یا مادر خوانده )
والدین رضاعی، والدینی که برای مدتی از یک بچه در خانه خود نگهداری می کنند
پدرخوانده و مادرخوانده
والدین خوانده, مانند پدر خوانده
دایه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس