foster home


(خانه ای که در آن کودکان بی سرپرست را نگهداری می کنند ـ معمولا زیر نظر یک زن و شوهر) خانه ی کودکان بی کس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a home in which a child is cared for by someone other than his or her natural or adoptive parents.

جمله های نمونه

1. After spending a night in a foster home, both girls went to spend Christmas with their grandparents.
[ترجمه گوگل]هر دو دختر پس از گذراندن یک شب در یک خانه پرورشی، برای گذراندن کریسمس با پدربزرگ و مادربزرگ خود رفتند
[ترجمه ترگمان]بعد از گذراندن شبی در پرورشگاه یتیمان، هر دو دختر برای گذراندن تعطیلات کریسمس با پدربزرگ و مادربزرگ خود رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Four are living together in one foster home and are expected to be adopted by that family.
[ترجمه Z Tmsb] هر چهار بچه باهم در یک پرورشگاه زندگی میکنند و انتظار میرود که توسط آن خانواده به سرپرستی گرفته شوند
|
[ترجمه گوگل]چهار نفر با هم در یک خانه سرپرست زندگی می کنند و انتظار می رود که توسط آن خانواده به فرزندی قبول شوند
[ترجمه ترگمان]چهار نفر در یک خانه پرورش داده شده زندگی می کنند و انتظار می رود که توسط این خانواده پذیرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Carlie had to go to the foster home because she couldn't get along with her stepfather.
[ترجمه گوگل]کارلی مجبور شد به خانه پرورشگاه برود زیرا نمی توانست با ناپدری خود کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]\"کارلی\" مجبور بود بره به یتیم خونه چون نمیتونست با her کنار بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is, as already indicated, a foster home where practicable.
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلاً اشاره شد، این یک خانه پرورشی است در صورت امکان
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا اشاره شد، این یک خانه پرورش است که در آن امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Another boy is in a regular private foster home.
[ترجمه گوگل]پسر دیگری در یک خانه خصوصی معمولی است
[ترجمه ترگمان]یک پسر دیگر در یک پرورشگاه معمولی خصوصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Eventually, one of them learned about a local foster home that needed an extra room.
[ترجمه گوگل]در نهایت، یکی از آنها در مورد یک خانه محلی که به یک اتاق اضافی نیاز داشت، یاد گرفت
[ترجمه ترگمان]سرانجام یکی از آن ها در مورد پرورشگاه محلی که به یک اتاق اضافی نیاز داشت یاد گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We also visited a foster home run by a pastor who worked for Rev. Chun.
[ترجمه گوگل]ما همچنین از خانه‌ای بازدید کردیم که توسط کشیش اداره می‌شد که برای کشیش چون کار می‌کرد
[ترجمه ترگمان]ما همچنین از یک پرورشگاه یتیمان که توسط یک پیشوای روحانی که برای عالیجناب Wing کار می کرد، بازدید کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The foster home provides them with decent conditions, an education and hope for a better life.
[ترجمه گوگل]این خانه برای آنها شرایط مناسب، آموزش و امید به زندگی بهتر فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]پرورشگاه دارای شرایط مناسب، تحصیل و امید برای زندگی بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Meanwhile, it apparently was consistent with their policy for the girls to languish in a foster home.
[ترجمه گوگل]در همین حال، ظاهراً با سیاست آنها همخوانی داشت که دختران در خانه‌های فرزندخوانده بسر برند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، ظاهرا این سیاست با سیاست آن ها برای ماندن در خانه پرورش دختران سازگار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was greater contentment there than within the average hostel or foster home and most certainly a greater sense of personal fulfilment.
[ترجمه گوگل]در آنجا رضایت بیشتری نسبت به یک خوابگاه معمولی یا خانه‌های پرورش‌دهی وجود داشت و مطمئناً احساس رضایت شخصی بیشتری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در آنجا رضایت بیشتری نسبت به هتل شبانه روزی وجود داشت و یا پرورشگاه را پرورش می داد و به طور حتم درک بیشتری از اجرای شخصی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When John left this last facility, Social Services offered to place him in a therapeutic foster home.
[ترجمه گوگل]هنگامی که جان این آخرین مرکز را ترک کرد، خدمات اجتماعی به او پیشنهاد داد که او را در یک خانه درمانی نگهداری کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که جان این ساختمان را ترک کرد، خدمات اجتماعی پیشنهاد داد که او را در خانه پرورش درمانی قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The next day they came back and removed him to a temporary foster home.
[ترجمه گوگل]روز بعد برگشتند و او را به یک خانه سرپرستی موقت بردند
[ترجمه ترگمان]روز بعد بازگشتند و او را به پرورشگاه موقتی بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For eight or nine months Mike was shunted from foster home to foster home.
[ترجمه گوگل]مایک به مدت هشت یا نه ماه از خانه‌ای به خانه‌ای دیگر دور شد
[ترجمه ترگمان]برای هشت یا نه ماه، مایک از خانه برای پرورش خانه به خانه رانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was told one of her daughters was receiving tuition in her foster home.
[ترجمه گوگل]به او گفته شد که یکی از دخترانش در خانه‌اش شهریه می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]به یکی از دخترهایش گفته بود که شهریه tuition در خانه her است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. On August 200(Sentence dictionary) Pfizer employees visited the abandoned disabled children Foster Home in Beijing suburb.
[ترجمه گوگل]در آگوست 200 (فرهنگ جملات) کارمندان فایزر از خانه کودکان ناتوان رها شده در حومه پکن بازدید کردند
[ترجمه ترگمان]کارکنان فایزر در روز ۲۰۰ اوت (حکم جمله)از کودکان معلول abandoned فاستر در حومه پکن دیدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

این به معنی پرورشگاه و یتیم خانه نیست، بلکه به خونه ای گفته میشه که خانواده ای یک فرزند رو به فرزند خوندگی گرفته.
orphanage
پرورشگاه / نوانخانه / یتیم خانه

بپرس