fossilized

/ˈfɑːsəˌlaɪz//ˈfɒsəlaɪz/

فسیل شدن، در اثر مرور زمان بصورت سنگواره درآمدن، سخت ومتحجرشدن، کهنه شدن

جمله های نمونه

1. fossilized bones of dinosaurs
استخوان های سنگواره شده ی دایناسورها

2. their fossilized brains do not grasp today's problems
مغزهای متحجر آنها مسائل امروز را درک نمی کند.

3. Most couples, however fossilized their relationship, have some interests in common.
[ترجمه گوگل]بیشتر زوج ها، هر چقدر هم که رابطه شان فسیل شده باشد، علایق مشترکی دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر زوج ها با این حال رابطه خود را در بین چیزهای مشترک دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most couples, however fossilized their relationship, have some interest in common, if it's only cooking or travel or pets.
[ترجمه گوگل]بیشتر زوج ها، هر چقدر هم که رابطه شان فسیل شده باشد، علایق مشترکی دارند، اگر فقط آشپزی یا مسافرت یا حیوانات خانگی باشد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زوج ها با در نظر گرفتن رابطه خود، علاقه به چیزهای مشترک دارند، در صورتی که تنها آشپزی یا سفر یا حیوانات خانگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The remains gradually fossilized.
[ترجمه گوگل]بقایای آن به تدریج فسیل شد
[ترجمه ترگمان]باد به تدریج تبدیل به فسیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The union movement in this country suffers from fossilized leadership trapped in a time warp.
[ترجمه گوگل]جنبش اتحادیه در این کشور از رهبری متحجری که در یک پیچ و تاب زمانی به دام افتاده رنج می برد
[ترجمه ترگمان]جنبش اتحاد در این کشور از رهبری فسیل در یک پیچ وتاب زمانی رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Soviets were unwilling to support the fossilized East German regime.
[ترجمه گوگل]شوروی تمایلی به حمایت از رژیم فسیل شده آلمان شرقی نداشت
[ترجمه ترگمان]شوروی تمایلی به حمایت از رژیم fossilized شرقی آلمان نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A resinous copal or a fossilized resin of these trees, used in varnishes and enamels.
[ترجمه گوگل]یک کوپال صمغی یا یک رزین فسیل شده از این درختان که در لاک و لعاب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]copal resinous یا صمغ fossilized از این درختان، در varnishes و enamels مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The little animals fossilized and are now embedded in the limestone.
[ترجمه گوگل]حیوانات کوچک فسیل شده و اکنون در سنگ آهک جاسازی شده اند
[ترجمه ترگمان]این حیوانات کوچک تبدیل به فسیل می شوند و در حال حاضر در سنگ آهک قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Paleontologists discovered a giant fossilized claw that once belonged to an 5 meter (8 foot) long sea scorpion.
[ترجمه گوگل]دیرینه شناسان یک پنجه فسیل شده غول پیکر را کشف کردند که زمانی متعلق به یک عقرب دریایی به طول 5 متر (8 فوت) بود
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان یک چنگال فسیل عظیم را کشف کردند که زمانی به یک عقرب بزرگ ۵ متر (۸ فوت)می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A fossilized shark that swallowed a crocodile-like amphibian that, in turn, had gobbled up a fish has now been unearthed.
[ترجمه گوگل]یک کوسه فسیل شده که یک دوزیست کروکودیل مانند را بلعید که به نوبه خود یک ماهی را بلعیده بود، اکنون کشف شده است
[ترجمه ترگمان]یک کوسه fossilized که یک تمساح را قورت می دهد، مثل amphibian که به نوبه خود یک ماهی را بلعیده بود، یک ماهی را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Learner's inter-language fossilized some way short of target language competence while the internalized rule system contained rules that are different from those of the target language system.
[ترجمه گوگل]بین زبان‌های زبان‌آموز تا حدودی کمتر از صلاحیت زبان مقصد متحول شد، در حالی که سیستم قوانین درونی‌شده حاوی قواعدی بود که با سیستم زبان مقصد متفاوت است
[ترجمه ترگمان]در حالی که سیستم قانون درونی شامل قوانینی است که متفاوت از سیستم زبان هدف هستند، زبان درون زبان، کمی از صلاحیت زبان هدف استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fossilized pinky bone was discovered in a cave called Denisova in the Altay Mountains of southern Siberia, Russia.
[ترجمه گوگل]استخوان صورتی فسیل شده در غاری به نام دنیسوا در کوه های آلتای در جنوب سیبری روسیه کشف شد
[ترجمه ترگمان]استخوان خراش دار در غاری به نام Denisova در کوه های Altay سیبری جنوبی کشف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fossilized remains of the ostrich-like ornithomimids are rare evidence of social behavior, say scientists from Montana State University and elsewhere.
[ترجمه گوگل]دانشمندان دانشگاه ایالتی مونتانا و جاهای دیگر می گویند که بقایای فسیل شده اورنیتومیدهای شترمرغ مانند شواهد نادری از رفتار اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]به گفته دانشمندان از دانشگاه ایالتی مونتانا و جاه ای دیگر، بقایای یک فسیل of مانند ornithomimids شواهد نادری از رفتار اجتماعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Not all sponges contain hard parts capable of being fossilized.
[ترجمه گوگل]همه اسفنج ها حاوی قطعات سختی نیستند که قابلیت فسیل شدن داشته باشند
[ترجمه ترگمان]همه اسفنج ها قطعات سخت قادر به تبدیل شدن به فسیل نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• petrified; old; ancient; out-of-date
a fossilized animal or plant is one whose remains have become hard and formed a fossil in prehistoric times.
if ideas, attitudes, or ways of behaving are fossilized, they are fixed and unlikely to change; used showing disapproval.
see also fossilize.

پیشنهاد کاربران

فسیل شده، سنگواره شده، به صورت فسیل یا سنگواره درآمده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fossilize
✅️ اسم ( noun ) : fossil / fossilization
✅️ صفت ( adjective ) : fossilized
✅️ قید ( adverb ) : _
متحجر
یکی از معانی اش درباره ی افکار یا شخص ( ماندگار ) است

بپرس