fossilization

/ˌfɒsəlaɪˈzeɪʃn̩//ˌfɒsəlaɪˈzeɪʃn̩/

فسیل شدن

جمله های نمونه

1. The study of fossilization in interlanguage is of great help to college English teaching.
[ترجمه گوگل]مطالعه فسیل سازی در بین زبان ها کمک بزرگی به آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه می کند
[ترجمه ترگمان]مطالعه of در interlanguage کمک بزرگی به آموزش زبان انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Interlanguage and its fossilization is a hot topic in SLA research and FLT research.
[ترجمه گوگل]Interlanguage و فسیل شدن آن یک موضوع داغ در تحقیقات SLA و تحقیقات FLT است
[ترجمه ترگمان]interlanguage و fossilization آن یک موضوع داغ در تحقیقات SLA و FLT است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is particularly fortunate, because teeth have a high fossilization potential, exceeding that of other parts of the skeleton.
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه خوش شانس است، زیرا دندان ها دارای پتانسیل فسیل شدن بالایی هستند که بیشتر از سایر قسمت های اسکلت است
[ترجمه ترگمان]این به خصوص خوش شانسی است، چون دندان پتانسیل بالایی دارد و از دیگر بخش های اسکلت تجاوز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is just one problem: brains are part of the soft tissue of the body and so do not survive fossilization.
[ترجمه گوگل]فقط یک مشکل وجود دارد: مغزها بخشی از بافت نرم بدن هستند و بنابراین از فسیل شدن جان سالم به در نمی برند
[ترجمه ترگمان]فقط یک مشکل وجود دارد: مغز بخشی از بافت نرم بدن است و بنابراین نمی تواند زنده بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fossilization of soft - bodied animals is less likely than fossilization of hard - bodied animals, but it does occur.
[ترجمه گوگل]احتمال فسیل شدن حیوانات نرم بدن کمتر از فسیل شدن حیوانات سخت بدن است، اما اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]استفاده از حیوانات با بدن نرم نسبت به حیواناتی که به سختی کار می کنند، کم تر است، اما این اتفاق رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many people nowadays are calling for a nationalization, identification and fossilization.
[ترجمه گوگل]امروزه بسیاری از مردم خواستار ملی شدن، شناسایی و متحجر شدن هستند
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از مردم خواستار a، شناسایی و fossilization هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The change of lexicalization is closely related to degrammaticalization which bring about two kinds of lexicalization-one with grammaticalization markers and one with fossilization of prag.
[ترجمه گوگل]تغییر واژگانی سازی ارتباط تنگاتنگی با دستور زبان زدایی دارد که باعث دو نوع واژگانی سازی می شود: یکی با نشانگرهای دستوری و دیگری با فسیل سازی پراگ
[ترجمه ترگمان]تغییر of ارتباط نزدیکی با degrammaticalization دارد که دو نوع of - یکی با grammaticalization و یک با fossilization از prag را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Imperfections in the operations of factor markets may also lead to " technological fossilization. "
[ترجمه گوگل]نقص در عملکرد بازارهای عوامل نیز ممکن است به "فسیل شدن تکنولوژیک" منجر شود
[ترجمه ترگمان]Imperfections در عملیات بازارهای عامل ممکن است منجر به \"fossilization تکنولوژیکی\" شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] فسیل شدن فرآیندهای دفن گیاه یا جانور در رسوبات و در نهایت حفظ و نگهدارى تمام، قسمتى یا اثرى از آن

انگلیسی به انگلیسی

• petrification, process of becoming a fossil; becoming a fossil; becoming outmoded, becoming out of date (also fossilisation)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fossilize
✅️ اسم ( noun ) : fossil / fossilization
✅️ صفت ( adjective ) : fossilized
✅️ قید ( adverb ) : _
در ذهن نقش بستن
Fossilization. : فسیلی شدن ( در زبانشناسی )
فسیل شدگی ( در زبانشناسی )

بپرس