fossil

/ˈfɑːsl̩//ˈfɒsl̩/

معنی: فسیل، مربوط بادوار گذشته، سنگ واره
معانی دیگر: آدم قدیمی مسلک، کهنه اندیش، آدم متحجر، سنگواره ای، سنگواره سان، فسیلی، کانی، سنگواره ساز، (در اصل) هر سنگ یا ماده ی کانی استخراج شده، هرچیز سنگ شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the remains or trace of a living organism from an earlier geologic age, embedded in earth or rock.

- Fossils of marine life in the rock showed that the area had once been under water.
[ترجمه گوگل] فسیل های موجودات دریایی در این سنگ نشان می دهد که این منطقه زمانی زیر آب بوده است
[ترجمه ترگمان] فسیل زندگی دریایی در صخره نشان می داد که این منطقه زمانی زیر آب بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something or someone that is outdated and cannot accommodate new ideas or practices.
صفت ( adjective )
مشتقات: fossillike (adj.)
• : تعریف: of or pertaining to the remains or traces of living organisms of former geologic ages or the earth or rock layers in which such traces are found.

- fossil remains
[ترجمه الهه مختار آبادی] نشانه های فسیلی
|
[ترجمه گوگل] بقایای فسیلی
[ترجمه ترگمان] فسیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- fossil fuel
[ترجمه الهه مختار آبادی] سوخت های فسیلی
|
[ترجمه گوگل] سوخت فسیلی
[ترجمه ترگمان] سوخت فسیلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. fossil fuel
سوخت سنگواره ای

2. fossil fuels
سوخت های فسیلی

3. the fossil of a leaf
سنگواره ی یک برگ

4. darwin adduced the fossil record as proof for his theory
داروین از تاریخ فسیل ها برای اثبات نظریه ی خود استفاده کرد.

5. The electricity industry consumes large amounts of fossil fuels.
[ترجمه گوگل]صنعت برق مقادیر زیادی سوخت فسیلی مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]صنعت برق مقادیر زیادی از سوخت های فسیلی را مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This fossil may be over million years old.
[ترجمه گوگل]این فسیل ممکن است بیش از میلیون سال قدمت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این فسیل ممکنه بیش از یه میلیون سال داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fossil fuels have caused irreversible damage to the environment.
[ترجمه گوگل]سوخت های فسیلی آسیب های جبران ناپذیری به محیط زیست وارد کرده است
[ترجمه ترگمان]سوخت های فسیلی باعث خسارت جبران ناپذیر به محیط زیست شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fossil fuels are non-renewable and rapidly running out.
[ترجمه گوگل]سوخت های فسیلی تجدید ناپذیر هستند و به سرعت در حال اتمام هستند
[ترجمه ترگمان]سوخت های فسیلی غیرقابل تجدید هستند و به سرعت در حال اجرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fossil records indicate that Africa was the cradle of early human evolution.
[ترجمه گوگل]اسناد فسیلی نشان می دهد که آفریقا مهد تکامل انسان اولیه بوده است
[ترجمه ترگمان]فسیل شناسان نشان می دهند که آفریقا مهد تکامل انسان اولیه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. 93% of our energy comes from fossil fuels.
[ترجمه گوگل]93 درصد انرژی ما از سوخت های فسیلی تامین می شود
[ترجمه ترگمان]۹۳ درصد انرژی ما از سوخت های فسیلی تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some natural resources, such as natural gas and fossil fuel, cannot be replaced.
[ترجمه گوگل]برخی منابع طبیعی مانند گاز طبیعی و سوخت فسیلی قابل جایگزینی نیستند
[ترجمه ترگمان]برخی منابع طبیعی مانند گاز طبیعی و سوخت فسیلی نمی توانند جایگزین شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fossil fuels are finite resources.
[ترجمه گوگل]سوخت های فسیلی منابع محدودی هستند
[ترجمه ترگمان]سوخت های فسیلی منابع محدودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our literature teacher is an old fossil.
[ترجمه king.of.gub] معلم ادبیات ما سن زیادی دارد ( معلم ادبیات ما یک مرد پیر است. )
|
[ترجمه گوگل]معلم ادبیات ما یک فسیل قدیمی است
[ترجمه ترگمان]معلم ادبیات ما یک فسیل قدیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These are some of the oldest known fossil remains.
[ترجمه گوگل]اینها برخی از قدیمی ترین بقایای فسیلی شناخته شده هستند
[ترجمه ترگمان]اینها برخی از قدیمی ترین فسیل شناخته شده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فسیل (اسم)
fossil

مربوط بادوار گذشته (صفت)
fossil

سنگواره (صفت)
fossil, fossiliferous

تخصصی

[عمران و معماری] فسیل - سنگواره

انگلیسی به انگلیسی

• prehistoric plant or animal remains which have been preserved in the earth's crust; old-fashioned person, something old and outdated
of or pertaining to a fossil; of or pertaining to a prehistoric age; old, ancient; out-of-date
a fossil is the hardened remains of a prehistoric animal or plant, or a print that it leaves in rock.

پیشنهاد کاربران

1. فسیل. سنگواره 2. آدم متحجر 3. فسیلی. سنگواره ای
مثال:
scientists discovered a new way of dating fossil crustaceans
دانشمندان راه جدیدی برای تعیین قدمت فسیل سخت پوستان پیدا کردند.
پیر و پاتال
1. باقیمانده یه موجود زنده مثل برگ یا جاندارا.
2. آدم اُمُل و قدیمی.
3. والدین.
4. منسوخ شده.
5. متعلق به گذشته/قدیمی.
آدم عتیقه
آدم نامتعارف و عجیب و غریب
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fossilize
✅️ اسم ( noun ) : fossil / fossilization
✅️ صفت ( adjective ) : fossilized
✅️ قید ( adverb ) : _
فسیل= ( بقایای تاریخی به صورت کوچکتر بر روی معمولا سنگ های کوهستانی یا خاک ها. . . )

بپرس